sábado, 5 de noviembre de 2016

چرا به قبل از میلاد میروید ،!؟به حال روز مردم فکر کنید !

هموطن داخل کشور ، حساسیت شرایط و اوضاع میهن را جدی بگیرید ! آیندگان از ما سوال خواهند کرد ،چه اقدامی کردید ! دیگر شما نمی توانید بگویید ما سالروز تولد کوروش کبیر را گرامی داشتیم ! خواهند گفت چه دردی از من درمان و دعوا کردید ؟ آن موقع از پاسخ مادی دادن در می مانید ، صحنه سیاسی و اجتماعی ایران را به دیدن جنگ گرگ ها و باند های رژیم خلاصه نکنید ، تماشاگر جنگ گرگ ها نشویم ، که نه نان و نه آب می شود ، بفکر نان باشیم که خربزه آب است .به قبل از میلاد چرا برگردیم ، دژخیم پاسدار حسین سلامی و خامنه ای جلاد در حال برنامه ریزی بعد از سرنگونی اسد هستند که چطور می توانند اوضاع را تخت کنترل خودشان بگیرند ، تهدیدات دیروز پاسدار اسلامی در شکست برجام دوباره سانتریفوژها بکار خواهند افتاد به این معنی است که هم به غرب پیام داده باشد که بله ما جام زهر سوریه را خواهیم خورد اما حواستان باشد پشت نظام را خالی کنید ، توافقنامه هسته ای را پاره خواهیم کرد ، حتی حاضرند جنگ دیگری در جای دیگر راه اندازی کنند ، بحران سازی پشت بحران سازی ! مدارس بچه های تو و ما ، بیکاری و فقر و تعطیلی کارخانه ها برای رژیم مهم نیست ، برای هر دو باند رژیم آنچه اهمیت دارد ، سرپا ماندن نظام سراسر فاسد خودشان است ، عربده کشی ها و شعارهای روحانی را هم توجه کردید ، هم به خامنه ای و باندش می زند ، اما آخرش اضافه می کند در این مملکت مقام معظم رهبری مهم است ، این یک بازی با درد و رنج مردم است ، ما خودمان هستیم که بایستی از این دور باطل جنگ گرگ ها و باند بازی‌های رژیم بزنیم بیرون ، نقش اپوزیسیون هر دوباند را ایفا کنیم یعنی راه حل سومی برای رهایی و حل مشکلات این مملکت که نان سر سفره مردم و شرافت و آزادی مردم است را ارائه دهیم و به پیش ببریم . کوروش کبیر در درمان درد جانسوز مادر ستار بهشتی ها و جنبش داد خواهی خون شهیدان راه آزادی و سرنگونی این رژیم متبلور می شود ، اگر فردا رژیم خامنه ای هر هر باند تبهکاری از رژیم بیاید طرح بازسازی تخت جمشید و مقبره کوروش بدهد میلیون ها دلار هم حاضر شوند خرج کنند ، آیا دردی از مردم حل خواهد شد ، پاسخ دقیق یک نخیر بزرگ است ، پس راه روشن است ، آنچه مهم است برای نجات ایران یک حاکمیت ملی بدون حضور هیچ یک از عناصر این رژیم است که معنی آن سرنگونی است . نباید خانه را از سقف شروع به ساختن کرد ، اول نان و آزادی و مسکن و کار مردم بعد می توان به فرهنگ و آثار تاریخی و شعر و تئاتر و سینما کنسرت و مجموعه ارزشهای ملی میهنی رسید و آنها را زنده و پویا کرد .
خیلی دلم می خواست یک نامه ای به دانشجویان و قشر تحصیل کرده داخل کشورم بنویسم ؛ خیلی دلم میسوزه ، که داریم فرصت از دست می دهیم ، فرصت برای میهن ما برابر با طلا است ، شاید هم بیشتر طلا ارزش دارد ، شرایط ایران و اوضاع کنونی مردم را هر کسی جدی بگیرد اشکهایش در خواهد آمد ، اگر خودش مادر میهن باشد ، آقایان باور کنید ، خیلی ساده است ، فهم اصلاح طلبی دروغین فرمول فیزیک و ریاضی و سیاره شناسی نیست که سخت باشد ، دو دو تا چهار تا است ، تمام موارد بی کفایتی ها و سیاست های غلط و ضد مردمی سی هفت سال و جنایت ها ،نقض حقوق انسان و بشر از اعدام تا اسید پاشی ، از جنگ افروزی تا صدور انقلاب و بنیادگرایی ، از قطع دست یک نیازمند به نان شب خود تا اختلاس و دزدهای کلان از روی حرص و طمع زیاده خواهی ، از قربانی کردن جوانان این مهن در جنگ ضد میهنی هشت ساله با عراق تا کشتار مردم سوریه و یمن ، از بحران سازی های داخلی تا انتقال بحران ها به کشور های منطقه ، از نابودی منابع طبیعی و محیط زیست تا کم آبی و آلوده گی هوا و نابودی صنایع دستی و کشاورزی ایران ، خودتان بنشینید یک لیست از بی کفایتی ها و جنایتها و شقاوتها و فساد هایی که ضربه مهلکی به بافت جامعه ایرانی زده است ردیف کنید ، بعد سعی کنید ریشه یابی کنید حتما به این خواهید رسید که همه موارد ریز و درشت آن محصول بلافصل یک سیستم متحجر بنام ولایت فقیه و مجموعه ای از ضد ارزشهای تحمیلی است . در خواهید یافت که تقصیر مجاهدین خلق ایران نیست ، بخاطر رفتن مجاهدین به عراق نیست ، تقصیر استکبار و آمریکا و اروپا و غرب نیست ! هر ننه قمری که درد دل اصلاح طلبی و بزک کردن این رژیم دارد ، اولین کاری می کند خط سرخ رژیم را محترم می شمارد ،یعنی پاچه مجاهدین خلق ایران را می گیرد ، یا مسعود رجوی را زیر تیغ می برند ! دقیقا همان چیز و همان ارزشی که راه حل و درمان دردهای ماست را زیر تیغ می برند ! زیرا می دانند پرداختن به مشکلات اصلی مردم ، نان و آزادی و کار راه فروریختن نظام می برد ، به لحاظ سیاسی یعنی راه حل ریشه ای مشکلات و بحران های این مملکت فریاد میزند ، رجوی باز گرد از سفر طولانی ، برای همین می ترسند مهار از دستشان برود ، طوفانی برخیزد ، سیلی راه بیفتد که دودمانشان را بر باد دهد . دعوای شروع شده از سی هفت سال پیش بین دو اندیشه بوده است ، بین دو نام یکی منحوس و دجال و عوام فریب بنام خمینی دیگری فرخنده و رهایی بخش بنام رجوی ، برای آغازی نوین جامعه ما باید این بها را بپردازیم ، البته بایسته مبارکی است ، البته بایسته شعف انگیزی است .منتظر کی و چی هستیم ، ما خودمان هستیم که بایست سرنوشت خودمان بدست بگیریم ، آن دوران گذشت که بلوک شرق و بلوک غرب هر کدام برای خودشان رهبری برای مردم کشورها انتخاب می کردند ، شما اگر به لیبی و سوریه و عراق نگاه کنید ، ما باید کلاه مان را بیندازیم آسمان و سر از پا نشناسیم از نعمت و گنجینه ای که داریم ، ملت با سعادت هستیم ، ملت آینده داری هستیم ، ملت سربلندی هستیم ، زیرا رجوی و نسل او را داریم ، سازمان مجاهدین خلق و شورا ملی مقاومت را داریم ، که کم سرمایه ای نیست ، اگر کسی بتواند پیچیده گی تاریخ و ساختن تاریخ یک کشور نوین را درک کنند بخدا حاضر است ، جارو کش ستاد های مجاهد خلق باشد ، بدون اغراق اگر این مملکت همچون مصدق کبیر عشق می ورزیم که عشق به مادر است ، متوجه خواهیم شد عنصر تعیین کنند همین نیروی پیشتاز از که نه یک روز نه یک سال ونه ده سال عشق خودش را تمام عیار با گذشتن از همه چیزش در هجده هزار و دویست پنجاه روز و بیشمار ساعات خودش را صرف آزادی و قد برافراشتن مردم و میهن ما کرده است ، هر حرکتی و هر پنداری و هر کرداری را باید ریخت توی قالب دستگاه ارزشی خودش تا ببینید محصول آن چیست ، گیر نکنید پشت ایرادهای بنی اسراییلی و صد من یک غاز رژیم نسبت به مجاهدین ، به امید روزی که به خویشتن خویش باز گردیم ، نقطه پایان به بازی با سرنوشت مردم خودمان بگذاریم .

مرگ بر اصل ولایت فقیه 
مرگ بر خامنه ای 
مرگ بر رفسنجانی 
مرگ بر روحانی 
درود رجوی 
سلام بر آزادی