miércoles, 20 de septiembre de 2017

چرا سوز و گداز دژخیم پاسدار محمد جعفری و علی شمخانی از سخنان ارزنده و تاریخی دونالد ترامپ

در پی سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا آقای دونالد ترامپ واکنش غیظ آلود و زبونانه سران جنایتکار جمهوری آخوندی را به دنبال داشت ، از جمله پاسدار دژخیم محمد جعفری و پاسدار علی شمنجانی از شورای امنیت ضد ملی رژیم سرا پا فاسد و جنایت . 
آقای ترامپ با صداقت و خیلی قوی پیامش را به رژیم ضد بشری داد ، که این پاسداران و عناصر سرکوب و رژیم خامنه ای از مردم ایران بیشتر از قدرت های دیگر می ترسند ،  
سخنان ترامپ خیلی خلاصه و روشن بود :
رژیم ایران را یاغی و جنایتکار و بی کفایت خواند ، این دژخیم پاسدار از چه سوز و گداز می کند ؟ 
آقای ترامپ حرف اصلی مردم ایران را زد ، مگر رژیم خامنه ای تمام پول ها و سرمایه مردم ایران هزینه حزب الله و اسد جنایتکار نکرده است ، مگر رژیم خامنه ای و پاسدارانش یاغی نیستند ؟ مگر رژیم ایران 

   
پرونده نقض حقوق بشر را ندارد ؟ 
مگر اختلاس و دزدی مملکت را ویران نکرده است ؟ مگر لشگر بیکاران غیر واقعی است ؟ 
همه این صحب های آقای ترامپ را سالها است اپوزیسون رژیم آخوندی یعنی شورای ملی مقاومت ایران بطور مستمر افشا و     تکرار کرده است .
پس دلیل اصلی سوز و گداز  این عناصر در چیست ؟  همانظور گفتم همه می دانند و خود سران رژیم می دانند که پرونده سیاه و ننگ آلودی در سیاست و اقتصاد و اداره کشور و. در زمینه حقوق بشر دارند ، 
رژیم و سرانش سقوط رژیم شان را بطور عینی و مادی دارند ساعت شماری می کنند ، از این می سوزند که دیگر جای مانور و سر دادن شعار های تو خالی نیست ، یک گزینه دارند ترک سوریه و یمن و عراق و نهایتا سرنگونی و بوضوح می بینند که دوران عوض شده است ، نزدیک به چهار دهه توانستند با کشتار و. ادامه جنگ ضد میهنی و برنامه اتمی و اشغال عراق و سوریه و ایجاد بحران ها به حکومتشان ادامه دهند ، آقای ترامپ نقطه پایان را گذاشت . 
دلیل مهمتر این همه واکنش و سوز گداز از سخنان ترامپ وجود یک اپوزیسیون سازمان یافته بنام شورای ملی مقاومت ایران رژیم آخوندی را به لرزه انداخته است ، و وجود سازمان مجاهدین خلق که چندین دهه شاه و شیخ بدنبال نابودی آن بودند امروز می بینند که قدرتمند تر از گذشته وجود دارند و دیگر در دسترس نیستند برای اینکه آنها را قتل عام کنند  .
ما تمام ایرانیان آزاده بایست از سخنان دونالد ترامپ استقبال و قدر دانی کنیم هر چند امر سرنگونی و ایجاد تغییر اساسی در ایران بدست مردم خودمان محقق خواهد شد ، اما رژیمی با ایجاد بحران های خارجی مردم داخل ایران را سرکوب می کرد الان دیگر نمی توانند ، زیرا اساسا سیاست برخورد با این رژیم کاملا عوض شده است ، این موقعیت بسیار خوبی برای مردم ایران است فاکتور و عامل خارجی در وحدت با مردم ایران است .

sábado, 16 de septiembre de 2017

فصل اول بیانیه شورا: خروجی نمایش انتخابات، شکست خامنه‌ای، تعمیق شکاف در هرم قدرت

۱- رویداد 29اردیبهشت 1396 که حاکمیت به تزویر بر آن نام انتخابات گذاشته، هم‌چون همهٴ این‌گونه نمایشها در نظام ولایت فقیه، نه یک انتخابات آزاد، دموکراتیک، شفاف، رقابتی و با نظارت نهادهای مستقل داخلی و بین‌المللی، بلکه یک شعبده بازی به‌منظور نفی حاکمیت مردم اس.
در رژیم ولایت فقیه، رأی دهندگان مختارند که از میان برگزیدگان شورای نگهبان که همگی باید دارای «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت فقیه» باشند، یک نفر را انتخاب کنند. شورای نگهبان تحت‌امر ولی‌فقیه بر اساس «قانون اساسی جمهوری اسلامی» و بر اساس نیات باند حاکم و در رأس آن ولی‌فقیه، صلاحیت حتی با سابقه‌ترین پایوران رژیم را تأیید نکرده است. این شورا رفسنجانی و احمدی‌نژاد را رد صلاحیت کرد و به محمد خاتمی حتی اجازه ثبت نام هم نداد. این سه نفر ۲۴سال رئیس‌جمهور خامنه‌ای بودند.
نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری در رژیم ولایت فقیه سرپوش یک خودکامگی قرون‌وسطایی و تجسم کامل تبعیض جنسیتی، مذهبی، ملی و قومی است. 
در حالی که خروجی رویداد 29اردیبهشت یک باخت تمام عیار برای کل نظام به‌طور عام، و برای باند حاکم به سرکردگی ولی‌فقیه به‌طور خاص، بود؛ خامنه‌ای با پذیرش اکراه آمیز روحانی و ادامه دادن به فشار و تهدید منتخب نمایش انتخابات، بحران درون حاکمیت را عمیق‌تر کرده و از نظر توازن قوا بسی ضعیف‌تر و رسواتر از ماقبل انتخابات شده است.

۲- نمایشهای انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم از دور هفتم تا دوره دوازدهم با چالشهای گوناگون در درون نظام همراه بوده است. همهٴ کارگزاران اصلی رژیم به شمول ولی‌فقیه در این امر اتفاق‌نظر دارند که آمار شرکت کنندگان در این نمایشها را چند برابر کنند. اما خامنه‌ای، در مواردی، به نسبت آرای کاندیداها، بنا‌ به عللی که شورا در زمان خود توضیح داده است، تن داده و در مواردی (مثل دورهٴ نهم و دهم) با تقلبهای کاملاً مشهود در نسبت آرا دست برده و کاندیدای مورد نظر خود (محمود احمدی‌نژاد) را در اتاق تجمیع آرا به کرسی نشانده است. خامنه‌ای برای دورهٴ دوازدهم نمایش انتخابات، شکل خاصی از مهندسی را در پیش گرفت. او فکر می‌کرد که پس از مرگ رفسنجانی و با توجه به نارضایتی از حسن روحانی و پراکندگی و اختلاف بین باند میانی موسوم به اعتدال و باند اصلاح‌طلبان حکومتی (که در اساس زایدهٴ باند میانی هستند)، می‌تواند با شیوه‌های پنهان و علنی ابتدا کاندیدای مورد نظر خود را در درون باند ولایت تثبیت کند و سپس با دخالت نیروهای سپاه و بسیج، ضمن پذیرش نسبت آرا، او را بر کرسی ریاست‌جمهوری نظام بنشاند. اما هنگامی که در توازن قوای درونی رژیم با شکست مواجه شد، در روز شنبه ۳۰اردیبهشت، درصدد برآمد که با برجسته کردن رقم‌سازی کارگزارانش، و بدون آن که نامی از روحانی ببرد و به او به‌طور مستقیم تبریک بگوید، خود و ولایتش را برنده اصلی شعبده بازی جلوه دهد. 
خامنه‌ای گفت: «با این حضور متراکم و افکندن بیش از چهل میلیون برگة رأی در صندوقها، نصاب تازه‌یی در انتخابات ریاست‌جمهوری پدید آمد... پیروز انتخابات، شما مردم ایرانید و نظام جمهوری اسلامی است که به‌رغم توطئه و تلاش دشمنان، توانسته است اعتماد این ملت بزرگ را به‌طور فزاینده جلب کند». 

۳- ادعای پیروزی از سوی خامنه‌ای، با سوار شدن روی اتفاق‌نظر درونی نظام در چند برابر کردن آمار و بلوف ۴۱میلیونی و ۷۳درصدی، واقعیت شکست و شقه عمیق رژیم را نمی‌پوشاند، بلکه رسوایی دیگری را در تاریخچه رقم سازیهای متناقض خودکامگی آخوندی- پاسداری به ثبت می‌دهد. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران به‌نقل از وزارت کشور دولت روحانی در ساعت ۱۶و 43دقیقه بعد ازظهر روز ۲۹اردیبهشت خبر داد که تا این لحظه (یعنی ظرف ۸ساعت) 20میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده‌اند. آنها از این ساعت تا پایان رأی‌گیری که در بسیاری از مناطق فقط دو ساعت (تا ساعت ۱۸) و در سایر مناطق ۴ساعت (تا ساعت ۲۰) و در مواردی استثنایی تا ساعت ۲۴طول کشید، این رقم گزافه را بیش از دو برابر (41میلیون) کردند. 
آخوند حسن روحانی به این دروغ هم اکتفا نکرد و مدعی شد که 4میلیون نفر بعد از نیمه‌شب به حوزه‌های رأی‌گیری مراجعه کرده، اما نتوانسته‌اند رأی بدهند. 
آخوند موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، هم در پاسخ به کسانی که رقم ۱۶میلیونی آرا را به زیر سؤال می‌بردند، گفت رئیسی ۱۶میلیون رأی حلال! داشت، یعنی که 16میلیون ایرانی به یک قاتل بدنام، رأی داده‌اند! 
وزارت کشور رژیم چند روز قبل از انتخابات تعداد واجدان شرایط رأی در خارج از کشور را 2میلیون و 500هزار نفر و بعد از انتخابات شمار شرکت کنندگان را 168هزار و 430تن (حدود 6و نیم درصد) اعلام کرد. کدام را باید باور کرد؟! مشارکت ۶و نیم درصدی در خارج را؛ که جمعیت محاسبه شده آن انبوه مزدوران اعزامی به عراق و سوریه با نزدیک به 33هزار رأی، یعنی یک پنجم کل آرای خارج کشور) و سایر نقاط را هم شامل می‌شود؟ یا ادعای مشارکت بیش از یازده برابر آن در داخل را که اکثریت عظیم جمعیت، دیکتاتوری و فساد و چپاول رژیم را با گوشت و پوست خود حس می‌کنند؟! 
بادکنک این تبلیغات و صحنه سازیهای تلویزیون رژیم درباره مشارکت وسیع مردم، با انتشار کلیپهایی از شرکت کنندگان بر روی شبکه‌های اجتماعی ترکید. در یکی از این کلیپها اهالی یک روستا در بیرجند می‌گویند در روستای آنها 7خانوار و کمتر از 30نفر سکونت دارند اما دولت 399رأی به حساب این روستا گذاشته است. در کلیپ دیگری حدود 10جوان دانشجو در کنار در بستهٴ یک حوزه اعتراض می‌کنند که ما از صبح به اینجا آمده‌ایم و ساعتها ما را در بیرون حوزه نگه‌داشته‌اند. اما با 20 - 30اتوبوس از محلهای مختلف افرادی را به اینجا آورده‌اند تا رأی بدهند. یکی از این جوانان می‌گوید به خدا من نمی‌خواهم به کسی رأی بدهم، فقط می‌خواهم شناسنامه‌ام مهر بخورد و بتوانم مدرک تحصیلیم را بگیرم! 
ارزیابی تخمینی ستاد اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران از گزارشهای شهود عینی در هزاران حوزه رأی‌گیری در شهرهای مختلف کشور، مشارکت کمتری نسبت به انتخابات دوره قبلی و دست‌کم یک ضریب چهار برابری را در رقم سازیهای رژیم نشان می‌دهد.

۴- هدف خامنه‌ای از کاندیدا کردن آخوند ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیأت مرگ در قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، یکپایه کردن ولایتش بود و او را گزینه منحصربه‌فردی بعد از شکست ریل گذاری دوران احمدی‌نژاد در گرداب بحرانهای درونی و بیرونی نظام تشخیص داده بود. از همین رو پس از مرگ طبسی، ابراهیم رئیسی را به تولیت استان قدس رضوی، که از بالاترین کرسیها در سلسله مراتب آخوندی و اقتصادی رژیم است، گماشت. در قدم بعد، احمدی‌نژاد را که در شهریور سال 1395 به‌منظور کسب اجازه برای کاندیدا شدن به دیدار او رفته بود، از سر راه برداشت و با این بهانه که انتخابات نباید «دو قطبی» شود با کاندیداتوری او مخالفت کرد. این دیدار برای مدتی پنهان ماند و باند احمدی‌نژاد تحت این عنوان که «آقا» صرفاً توصیه کرده و چرا در «بلندگو» نگفته، به تلاشهای انتخاباتی احمدی‌نژاد ادامه دادند. سرانجام خامنه‌ای که از خیره سری گماشته نافرمان خود به تنگ آمده بود طی سخنانی در 5مهر 1395 گفت: «یک نفری، یک آقایی، آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما شما شرکت کنید... با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضر است به‌حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو!» 
یک روز بعد، احمدی‌نژاد طی نامه‌یی به خامنه‌ای با قید «در این دوره» نوشت: «حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم».
با این حال وقتی در عمل انتخابات دو قطبی شد، احمدی‌نژاد یک بار دیگر نافرمانی کرد و برای کاندیدا شدن همراه با بقایی و مشایی در روز چهارشنبه 23فروردین در وزارت کشور حاضر شد و ثبت نام کرد. او بالاخره یک بار حرف راست زد و گفت توصیهٴ آقا برای این بود که انتخابات قطبی نشود. اکنون که چنین شده من هم می‌توانم وارد شوم. سرانجام شورای نگهبان صلاحیت او و بقایی را تأیید نکرد و احمدی‌نژاد اعلام کرد که از هیچ‌یک از کاندیداها حمایت نخواهد کرد. اگر حرف احمدی‌نژاد دروغ نباشد، او در روز انتخابات رأی سفید (باطله) داده است. با این حال خامنه‌ای او را هم‌چنان برای حفظ تعادل درونی رژیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نگه‌داشته است.
خامنه‌ای در سال ۱۳۸۴با تکیه بر امدادهای غیبی جنگ در عراق و خلع‌سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران، در موقعیتی بود که توانست رفسنجانی را در نمایش انتخابات در زیر پای احمدی‌نژاد له کند. اما اکنون با شکسته شدن اتوریته‌اش در زیر گامهای قیام آفرینان سالهای ۱۳۸۸و ۱۳۸۹و در اثر جام‌زهرهای بعدی، برای کاندیدا کردن رئیسی ناگزیر از رد صلاحیت و جراحی احمدی‌نژاد شد. بعد از انتخابات هم، از طریق دستگاه قضایی تحت‌امر خود، احمدی‌نژاد و معاونش بقایی را به پرونده‌سازی و دستگیری تهدید کرد. بقایی دستگیر شد و بعد از اعتصاب‌غذای خودش و پیگیری احمدی‌نژاد آزاد شد. وی بعد از بیرون آمدن از زندان، به‌شدت به آخوند اژه‌ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه حمله کرد و به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور سابق گفت، اژه‌ای وقتی در دولت احمدی‌نژاد وزیر اطلاعات بود دروغ می‌گفت و حالا هم دروغ می‌گوید. بقایی عاقبت کار رقیبان حکومتی را «سرنگونی» دانست. 
دستگیری بقایی هم‌چنان که دستگیری و سپس آزاد کردن حسین فریدون، برادر روحانی و همکار رسمی رئیس‌جمهور رژیم توسط آخوند صادق لاریجانی، که قطعاً به دستور خامنه‌ای صورت گرفته بخشی از عوارض شقه و تنش در رأس حاکمیت و در عین حال نشان‌دهنده وضعیت ولی‌فقیه است که برای کنترل اوضاع نیازمند به کارگیری فضاحت‌بار دستگاه قضایی تحت‌امر خود است. بعد از این دستگیریها رسانه‌های حکومتی نوشتند که اگر صادق لاریجانی این قدر قانونگرا شده است، چرا برادر خودش فاضل لاریجانی که سند تبانی و رشوه دادن او را احمدی‌نژاد در موضع رئیس‌جمهور به مجلس رژیم برد، دستگیر نمی‌کند؟! 

۵- خامنه‌ای برای تحقق نقشه‌اش جهت «تعیین کاندیدای واحد»، تلاش کرد باند حاکم موسوم به اصول‌گرا را با ایجاد «جبهه مردمی نیروهای اسلامی (جمنا) »، سرجمع کند. عصر روز چهارشنبه 11اسفند، مرضیه وحید دستجردی در نقش سخنگوی جمنا، هیأت‌رئیسه این نهاد باند حاکم را به قرار زیر معرفی کرد: «محمد حسن رحیمیان به‌عنوان رئیس، حداد عادل و چمران به‌عنوان نواب رئیس، مهدی محمدی و سید محمد حسینی به‌عنوان منشی، دستجردی به‌عنوان سخنگو، لطف‌الله فروزنده به‌عنوان دبیر و ذوالقدر به‌عنوان رئیس ستاد».
احمدی‌نژاد تا به آخر از جمنا حمایت نکرد. باند «پایداری» به سرکردگی سعید جلیلی ابتدا از حمایت جمنا خودداری کرد ولی سرانجام با فشار بیت خامنه‌ای به جمنا پیوست. باند ورشکستهٴ مؤتلفه که برخی از آنان به‌طور علنی یا پنهانی از روحانی حمایت می‌کردند، در ابتدا یک کاندیدای مستقل معرفی کرد و فقط در روزهای آخر برخلاف خواست کاندیدایی که معرفی کرده بود (میرسلیم) از کاندیدای جمنا پشتیبانی کرد. 
سرانجام پس از یک سلسله کشمکشها، جمنا رئیسی و قالیباف را کاندیداهای خود معرفی کرد و از همان ابتدا گفته می‌شد که قالیباف معاون رئیسی در ریاست‌جمهوری خواهد شد. همزمان توپخانهٴ ولی‌فقیه شروع به کار کرد و ضمن آتشباری به سوی روحانی تبلیغات گسترده‌یی برای رئیسی به راه انداخت. 

۶- در بسیج خامنه‌ای برای تبدیل رئیسی به کاندیدای جناح غالب و سپاه پاسداران، مراکز قدرت و بخشی بزرگی از پایوران و سرکردگان نظام ولایت فقیه در رسانه‌ها و محافل حکومتی به حمایت علنی از او پرداختند. اکثریت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اکثریت مجلس خبرگان، امام جمعه‌ها و نمایندگان ولی‌فقیه در استانهای مختلف مانند احمد علم الهدی، امام جمعهٴ مشهد و نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان رضوی، غیاث الدین طاها محمدی، امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه در همدان، سید محمد شاهچراغی، امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه در سمنان، محمدتقی مصباح یزدی، رهبر فکری دلواپسان، مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی و نظایر آنها بسیج شدند. 
علاوه بر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) که به همین منظور ساخته شد... ، دو تشکل اصلی آخوندهای حکومتی، یعنی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، تشکلهای سیاسی اصلی موسوم به اصول‌گرا یعنی جبهه پیروان خط امام و رهبری، حزب مؤتلفه اسلامی، انصار حزب‌الله، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی مدیران ایران، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان، حزب زنان جمهوری اسلامی، حزب اسلامی رفاه کارگران، جبهه ایستادگی ایران اسلامی، حزب وفاق ملی و پیشرفت اسلامی، حزب عدالت طلبان ایران اسلامی، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم و حتی خبرگزاری سپاه پاسداران (خبرگزاری فارس) و خبرگزاری نیروی قدس (خبرگزاری تسنیم) و زنجیره‌یی از روزنامه‌ها و رسانه‌های آنها هم وارد میدان شدند.
بسیج خامنه‌ای هم‌چنین کاندیداهای سابق ریاست‌جمهوری و نمایندگان خامنه‌ای در شورای عالی امنیت ملی یا رؤسای نهادهایی کلیدی و سرکردگان پاسداران مانند محسن رضایی، فرمانده کل سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، سعید جلیلی، دبیر سابق و نماینده فعلی ولی‌فقیه در شورای عالی امنیت ملی و عضو شورای راهبردی روابط خارجی، فریدون عباسی دوانی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، علیرضا مرندی، وزیر بهداشت دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی، منوچهر متکی، وزیر خارجه پیشین، محمدرضا باهنر، علی درویش پور مدیرعامل برج میلاد، و خیل تیغ کشها و مداحان و سرکردگان چماقداران و لباس شخصیهای خامنه‌ای نظیر، حمید رسایی، مسعود ده نمکی، نادر طالب زاده، محمود کریمی مداح، منصور ارضی مداح، پاسدار حسن عباسی و پاسدار سعید قاسمی را شامل می‌شد. 

۷- شخص خامنه‌ای در عمل در رأس باند حاکم قرار گرفت و در صحبتهای خود، یک خط در میان، ضمن حمله و طعنه به روحانی، آدرس کاندیدای خود را مشخص می‌کرد. او در سخنرانی خود در اول فروردین ۱۳۹۶ در مشهد ـ که رئیسی به‌عنوان تولیت آستان قدس و علم‌الهدی به‌عنوان امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه، آن جا را ملک طلق خود می‌دانند ـ در جانبداری از دعاوی عوامفریبانهٴ رئیسی حول مسائل معیشتی و در انتقاد از کارنامه مسئولان [بخوانید دولت روحانی] گفت: «هر جا مدیریتهای ضعیف، بی‌حال، نا امید، غیر انقلابی، بی‌تحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده است یا انحراف پیدا کرده است. آن چه امروز برای ما مشهود است و مقابل چشممان می‌بینیم، می‌بینیم خلأهای اقتصادی ما خلأهای بزرگی است. یکیش مسأله بیکاری است، بیکاری به‌خصوص بیکاری جوانان... مسأله معیشت طبقات ضعیف، مردم از لحاظ معیشت دچار مشکلند. مسأله بیکاری هست. مسأله سختی معیشت هست... رشد اقتصادی مثبت نشان می‌دهد، اما رشد سرمایه‌گذاری منفی است، که این یکی از عیوب اساسی و بزرگ است...» 
خامنه‌ای که با تکیه به وعده‌های سرکردکان سپاه پاسداران نسبت به موفقیت مهندسی چند لایة نمایش انتخابات برای بیرون آوردن رئیسی از صندوقها مطمئن بود، در اعتراف بی‌سابقه‌یی به دخالتهای خودش در انتخابات، گفت: «در امر انتخابات مُرّ قانون باید عمل بشود، نتیجه انتخابات ملت هر چه شد این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمی‌کنم، هیچوقت به مردم نگفتم و نمی‌گویم این کس رو انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. یک جا بنده فقط دخالت می‌کنم و آن آنجایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بایستند و مزاحمت در مقابل مردم [ایجاد کنند] ، رأی مردم را بشکنند. هر کس بخواهد با نتیجه آرای ملت در بیفتد بنده در مقابلش می‌ایستم. در سالهای گذشته هم همینجور بوده، در سال 76در سال 84، در سال 88، در سال 92. بعضی مقابل چشم مردم بوده، مردم مطلع شدند، بعضی را هم مردم مطلع نشدند، اما این حقیر خوب در جریان قرار گرفتم. در همه این سالهایی که شمردم کسانی بودند که می‌خواستند در مقابل انتخابات بایستند... این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت می‌کنم و می‌ایستیم در مقابل مخالفان و معارضین انتخابات. اما در بقیه امور دیگر نه. باید مُرّ قانون عمل بشود. مردم تشخیص بدهند و حرکت بکنند و من پیش‌بینی‌ام این است که به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پر شوری خواهد بود». 
یک ماه بعد، خامنه‌ای در دیداری با سرکردگان ارتش، با اشاره تلویحی به ناکامی روحانی در برجام، گفت: «برای یک کشور بدترین موقعیت این است که مسئولان کشور با اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند. اگر ترسیدند، در واقع در را برای ورود او و دخول او و تجاوز و تعرض او باز کرده‌اند. تحت تأثیر تشر و اخم قدرتمندان قرار گرفتن اول بدبختی است» (تلویزیون رژیم ۳۰فروردین ۱۳۹۶).
در ۱۷اردیبهشت، سایت خامنه‌ای اظهارات وی در دیداری با معلمان و فرهنگیان را منتشر کرد که در آن با تأکید بسیار زیاد بر اهمیت انتخابات و با نیش و طعنه و کنایه به «رئیس جمهور» های رژیم و خودستایی مشمئزکننده از خودش، موضوع سند ۲۰۳۰یونسکو را علم کرد و بر سر آن روحانی را به‌خاطر امضای آن شلاق کش کرد و گفت: «یک مسأله دیگر هم من اینجا عرض بکنم: این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانه‌اش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود... این‌که ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بی‌سر و صدا اجرایی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کرده‌ایم به دستگاههای مسئول، بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گله‌مند هستم؛ آنها باید مراقبت می‌کردند، نباید اجازه می‌دادند این کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلو آن را بگیریم و ما وارد قضیه بشویم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر فاسد غربی بتواند در اینجا این جور اعمال نفوذ کند. البتّه متأسفانه اعمال نفوذ دارند می‌کنند و از طرق مختلف وارد می‌شوند اما این‌که این جور به‌طور رسمی سند به ما بدهند که تا پانزده سال دیگر باید شما این جوری بکنید، این جوری بکنید، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار». 
با پیش کشیدن سند 2030 یونسکو، باند خامنه‌ای جنجال شیادانه‌یی را با دعاوی دین‌پناهانه در حمله به روحانی و به نفع آخوند رئیسی به‌خصوص در حوزه‌ها و روستاها به راه انداخت. با این حال، بسیاری از کسانی که خامنه‌ای انتظار داشت به‌طور رسمی از کاندیداتوری رئیسی حمایت کنند در قم و در سایر شهرها یا سکوت کردند یا به‌طور علنی از رئیسی فاصله گرفتند. برخی نیز هم‌چون ناطق نوری که در دفتر خامنه‌ای پست و مقامی داشت، مشمول لقب «خواص بی‌بصیرت» شدند و یا تمام قد به جبهه روحانی پیوستند. ناطق نوری از مقامی هم که در دفتر خامنه‌ای داشت استعفا کرد.

۸- شورای نگهبان با قلع و قمع ثبت نام کنندگان، از بین 1636داوطلب، صلاحیت 6تن را تأیید کرد. در این مرحله از مهندسی انتخابات که کاملاً در اختیار ولی‌فقیه بود، در عمل یک «دو قطبی» 3 به 3 به وجود آمد. از آن به بعد، مناظره‌های رادیو تلویزیونی به مسأله اصلی تبدیل شد. در ابتدا مسئولان صدا و سیما با چراغ سبز خامنه‌ای تصمیم بر این گرفتند که مناظره‌ها قبلاً ضبط شود و به‌طور مستقیم پوشش پیدا نکند. اما این تصمیم با واکنش کاندیداها و بسیاری از کارگزاران حکومت روبه‌رو شد و سرانجام مسئولان صدا و سیمای تحت‌امر خامنه‌ای عقب‌نشینی کردند و مصاحبه‌ها به‌طور مستقیم پخش شدند.
مناظرهٴ اول که در روز جمعه 8اردیبهشت برگزار شد، بر مسائل اقتصادی و فساد متمرکز بود. در مناظره دوم که در روز جمعه ۱۵اردیبهشت برگزار شد، در یک هماهنگی کامل و همکاری مشترک قالیباف و رئیسی، روحانی به‌شدت شلاق کش شد. در این مناظره، تلویزیون ایادی خامنه‌ای از همه شگردها برای مفتضح کردن روحانی استفاده کرد و فردای آن روز در کیهان تحت کنترل خامنه‌ای و سایر رسانه‌های باند حاکم و پس از آن در میتینگ رئیسی از دوران پسا روحانی حرف زده شد. 
پس از مناظره دوم و قبل از مناظره سوم، خامنه‌ای در یک سخنرانی در روز 20اردیبهشت، در حالی که صفی از سرکردگان اصلی سپاه نظیر جعفری و قاسم سلیمانی پشت سر و کنار او ایستاده بودند، به شدیدترین وجه به روحانی حمله کرد و گفت سیلی خواهد خورد. خامنه‌ای آشکارا می‌خواست روحانی را که روز 18اردیبهشت مسأله «38سال اعدام و زندان» را مطرح کرده بود، وادار به جا زدن در مناظره سوم کند. سخنرانی خامنه‌ای به‌طور کامل انتخاباتی بود. او با پیش کشیدن مسأله امنیت در حقیقت خطر قیام و جنبشهای اجتماعی را به روحانی گوشزد کرد که نباید روی «گسلها» کار شود.
خامنه‌ای گفت: «نکته سومی که باید خیلی در برنامه‌ها و اظهارات و وعده‌های نامزدهای محترم مورد توجه قرار بگیرد، همین امنیت ملّی است، همین آرامش ملّی است. سعی کنند گسلهای اعتقادی یا جغرافیایی یا زبانی یا قومی را تحریک نکنند؛ مراقب باشند! سالهای متمادی است دشمنان ما دارند کار می‌کنند روی این گسلها. دشمنان جمهوری اسلامی روی کردستان کار کردند مردم کرد مؤمن ما با مشت به دهان اینها کوبیدند. اینها بر روی مردم متعصّب و غیور آذربایجان آمدند کار کردند، سرمایه‌گذاری کردند [اما] مردم غیور آذربایجان مثل صاحبان انقلاب، سر بلند کردند و تو روی آنها ایستادند و آنها را مردود کردند؛ همین جور با مردم عرب خوزستان، با مردم بلوچستان، با مردم ترکمن. دارند کار می‌کنند، سرمایه‌گذاری می‌کنند، پول می‌دهند، مزدور می‌گیرند، حرف درست می‌کنند، برای این‌که بتوانند این گسلها را فعال کنند؛ اما اقوام ایرانی با همه قدرت، با همه صمیمیت، با همه اخلاص، با همه ایمان ایستاده‌اند. مراقب باشند نامزدهای ریاست‌جمهوری به‌خاطر خطای در تشخیص، کاری را که دشمن نیمه کاره انجام داده و نتوانسته پیش ببرد، به نفع دشمن تعقیب نکنند و این گسلها را تحریک نکنند.
مسأله امنیت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. باید در انتخابات، مسئولان امنیت، مسئولان آرامش، از قوه قضاییه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور و بقیه و بقیه، باید همه مراقبت بکنند که امنیت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکس‌العمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند... این را بدانند که امنیت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیت اهمیت می‌دهند، این حقیر هم به تبع مردم، به امنیت این کشور اهمیت می‌دهم؛ در انتخابات باید امنیت به‌صورت کامل محفوظ بماند؛ و هر کسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد». 

۹- در مناظره‌ها، باندهای رقیب و شریک در هرم قدرت و ثروت چنان علیه یکدیگر دست به افشاگری زدند که دود آن بیش از همه به چشمان ولی‌فقیه رفت و البته با نوری که در اثر این افشاگریها به اسرار حاکمیت تابیده شد، مردم بیش از هر زمان دیگر با حاکمیت ولایت فقیه آشنا شدند. مسأله مهم این بود که «خودیها» رو در روی هم قرار گرفته بودند و بر هم تیغ می‌کشیدند. ماحصل مناظره‌ها و گردهماییهای سه هفته آخر، وارد شدن ضربات جبران‌ناپذیر به موقعیت و اتوریته عمود خیمه نظام و تمامی شرکای در قدرت بودند. نیروهای وفادار حکومت و ذوب شدگان در ولایت به چشم خود می‌دیدند و به گوش خود می‌شنیدند که چگونه خودیها پرده از فساد و چپاول بر می‌دارند.
مردم نیز در ابعاد میلیونی شاهد و ناظر این افشاگریها بودند و در ابعاد کلان به عمق و وسعت فساد در حاکمیت استبداد مذهبی پی می‌بردند.
پاسدار قالیباف، که سابقه کشتار دانشجویان را در پرونده خود دارد و در نقش یکی از سرکردگان نیروی انتظامی به ولایت خامنه‌ای کمکهای شایانی کرده است، دو قطبی واقعاً موجود در کشور را چنین تشریح می‌کرد که ۹۶درصد جامعه به حاشیه رانده شده‌اند و چهار درصد باقیمانده «زالو وار خون این ۹۶درصد را می‌مکند».
این افشاگریهای بی‌سابقه در تلویزیون حکومتی، به‌ویژه در مناظرهٴ سوم، مهندسی انتخاباتی خامنه‌ای را دچار مشکل کرد. روحانی قبل از مناظره سوم در واکنش به حملات باند رقیب و کارهای سپاه و بسیج به نفع رئیسی در کشمکشهای انتخاباتی، در روز دوشنبه ۱۸اردیبهشت در سخنانی بی‌پیشینه در همدان، موضوع اعدام و زندان در 38سال حاکمیت آخوندی را مطرح کرد و بدین ترتیب بنیادهای ولایت خامنه‌ای را زیر سؤال برد. روحانی با شیادی از تنفر و انزجار مردم استفاده کرد و با طرح برخی از مسائلی که مخالفان نظام سالهاست مطرح می‌کنند، اقدام به چند فقره کلاهبرداری کرد تا بتواند نیروی خاکستری را از جبهه گسترده تحریم به سمت خود متمایل کند. او در مناظره سوم به‌شدت به رئیسی تاخت و از او خواست که از «بازی با امام رضا لااقل دست بردارد» و گفت که «دل علما [بخوانید آقای منتظری] از شما خون است». 
سخن گفتن از ۳۸سال اعدام و زندان یا چپاول ۹۶درصد مردم توسط اقلیت ۴درصدی حاکم و فاش گویی در مورد کلان دزدیهای حکومتی، در عمل سبب آن شد که خواسته‌ها و مطالبات مبرم مردم و واقعیت فساد و جنایت در ولایت قتل‌عام، بیش از هر زمان تا دور افتاده‌ترین نقاط کشور رسوخ کند و البته توازن قوا به زیان آخوند جلادی که ولی‌فقیه از او حمایت می‌کرد، تغییر کند.
سایت وابسته به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برایند این مناظره‌ها را در تیتر «خلاصه سخنان کاندیداهای ریاست جمهوری؛ اوضاع کشور ”خراب بود“ ؛ ”خراب است“ و ”خراب خواهد“ شد!»، خلاصه کرد و چنین نوشت: «منتقدان دولت کنونی، چهار سال گذشته و تداوم دولت در چهار سال آینده را سیاه می‌دانند. موافقان دولت هم هشت سال پیش و چهار سال آینده‌یی که خودشان نباشند را سیاه می‌دانند. منتقدان دولت برای جلوگیری از سیاهیها در آینده وعده می‌دهند و موافقان دولت کنونی برای جلوگیری از تکرار سیاهیها توجیه می‌کنند و مردم را می‌ترسانند! “ (تابناک ۱۳اردیبهشت ۱۳۹۶).

۱۰- در هفته آخر که نشانه‌هایی از تنشهای خیابانی در کشمکشهای دو قطبی ظاهر شده بود، کابوس «فتنه» مثل خوره به جان ولی‌فقیه افتاد و خامنه‌ای شبح تکرار خیزشها را بر سپهر ولایتش مشاهده کرد. او می‌خواست با محدود کردن رقابت میان دو باند اصلی، از جامعه تنها برای گرم کردن شعبده بازی استفاده ابزاری کند. اما با وجود بحران عمیق و همه‌جانبه در کشور، درهم شکسته شدن اتوریته‌اش در قیامهای سال 1388 و پایان سال 1389و عقب‌نشینی ذلیلانه‌اش در پروژه هسته‌یی که با واژه «نرمش قهرمانانه» آن را بزک کرده بود، به واقعیت بشکه باروتی که دیگر نه در زیر پوست جامعه که در هر کوی و برزن خودنمایی می‌کرد و قطب‌بندی اصلی جامعه که در یک طرف آن حاکمیت با همه دسته‌بندیها و باندهای درونیش به مدد پاسداران و بسیجیان و با ابزار درفش و تازیانه قرار گرفته و در طرف دیگر اکثریت مردم با خواسته‌های خود جبهه‌بندی کرده‌اند، تصمیم گرفت که از تحمیل مهندسی شده رئیسی به باند میانه نظام دست بردارد. 
ضربه کاری را خامنه‌ای زمانی دریافت کردکه پس از «اعلام حمایت رسمی جامعه مدرسین» قم از آخوند جنایتکار رئیسی، بزرگ عمامه‌داران قم و اکثریت این جریان با ذکر اسم خود آن را تکذیب و اعلام کردند که آن را «دقیق و قرین با واقع» نمی‌دانند و آن را «بد اخلاقی انتخاباتی» توصیف کردند. به این ترتیب کسانی که حتی در گذشته همراه و حامی خامنه‌ای بودند حاضر نشدند از رئیسی جنایتکار حمایت کنند.
باند حاکم و در رأس آن ولی‌فقیه بیهوده کوشیدند تا ناتواناییها و شکستهای روحانی را که اظهر من الشمس بود به رخ جامعه بکشند، اما ابتکار ابلهانه‌شان در معرفی یک قاتل بی‌دنده و ترمز هر چند به گرم کردن تنور انتخابات کمک کرد، آتش تنوری را که قرار بود نانی برای ولایت تهیه کند، چنان شعله‌ور ساخت که تیرک خیمه نظام را نیم سوز کرد. خامنه‌ای از ابتدا باید می‌فهمید که قادر به حذف نماینده باند میانی نیست و هر کسی را در مقابل او قرار دهد به‌خاطر تنفر از ولایت ننگین او، بازنده خواهد بود و همین نتیجه در روز جمعه 29اردیبهشت حاصل شد. اشتباه بزرگی خواهد بود هرگاه این شکست را به‌عنوان پیروزی باند میانی و شخص روحانی به ثبت داد.
آن دسته از فرصت‌طلبان، سازشکاران و مماشاتگران که با طرح «رأی سلبی»، تهدید بی‌محتوای درگیری نظامی و... درصدند تا شیادانه همه نیاز جامعه به تحول را در سبد روحانی و باند میانی جاسازی کنند، در عمل مدد رسان ولایت خامنه‌ای برای جبران باخت کمرشکن او هستند.

jueves, 14 de septiembre de 2017

محاصره بیش از ۱۰۰تن از کولبران محروم توسط نیروهای رژیم آخوندی در سردشت


بنا‌ به گزارشهای دریافتی نیروهای سرکوبگر رژیم در سردشت در منطقه مرزی دوله بی ‌از بعدازظهر روز چهارشنبه 22شهریور 96 مسیر بازگشت 100تن از کولبران زحمتکش را مسدود و آنها را محاصره کردند. کولبران محاصره شده از ترس تیراندازی نیروهای رژیم و به غارت بردن کالاهایشان به دامنه کوهها و صخره‌ها پناه برده‌اند. کولبران بهمراه خود آب و غذا ندارند و در صورت ادامه این محاصره در مضیقه غذایی قرار خواهند گرفت. خانواده این کولبران محروم به‌شدت نگران سرنوشت و سلامتی عزیران خود هستند و از مردم کمک خواسته‌اند.
بیشتر بخوانید:
کولبران، بخشی از لشگر عظیم بیکاران
کولبری یکی از شغلهای رایج مردمان منطقه مرزی به‌ویژه منطقه مرزی کردستان است. انتخاب شغل کولبری توسط عده‌یی از این مردم تنها و تنها به د‌لیل فقر و برای این است که بتوانند لقمه‌یی نان بخور نمیر گیر بیاورند.
طبعا این وضعیت اسفناک معیشتی و شرایط سخت کاری کولبران، آن روی سکه چپاولگری نجومی سران و مهره‌های نظام آخوندی، قاچاق نهادینه شده و رانت‌خواری است که اتفاقاً سپاه پاسداران ضدخلقی و نیروی انتظامی که خود نیز تا خرخره درگیر آن هستند.
با وجود محرومیت و فقر شدید و با وجود سختی کار کولبری که بعضاً کولبران ناگزیرند کوله‌بار خود را دهها کیلومتر حمل کنند، با این حال پاسدارن جنایتکار و نیروی انتظامی ضد‌مردمی دست از سر این مردم فقر زده برنمی‌دارند، و آنان را هدف آماج گلوله قرارداده و از پای درمی‌آورند.
در سالهای اخیر کمتر ماهی است که چند تن از این قشر فقیر و زحمتکش در غرب کشور، جان خود را از دست ندهند.
کشتار اخیر دو کولبر بانه‌ای آن‌چنان جنایتکارانه و از طرف رژیم و نهادهای ذیربط آن غیرقابل توجیه است که رسانه‌های حکومتی نیز ناگزیر شده‌اند در قالب ریختن اشک تمساح برای آنان، شیوه برخورد با آنان توسط سپاه پاسداران و نیروی انتظامی رژیم را به نقد بکشند!
روزنامه شرق وابسته به روحانی 15شهریور 96ناگزیرشده به این واقعیت اعتراف کند که کولبری خود ”نشانی از بیماری اقتصادی مزمن کشور“ است، و نمود این بیماری در میان مردم مرز نشین فقر مفرط و بیکاری است، که کولبری نیز خود معلول این وضعیت است.
به این دلیل است که ”گروهی از بی‌کاران و اقشار فرودست جامعه در مناطق مرزی با روی‌آوردن به این شغل به‌عنوان تنها مفرّ درآمدی و پذیرش ریسک و خطرپذیری بالا یکی از آسیب‌ها و مشکلات ساختاری اقتصاد کشور را یعنی مسأله و ابرمشکل اقتصادی امروز ایران یعنی بی‌کاری را بیش‌از‌پیش هویدا می‌کنند“.
روزنامه جهان صنعت 15شهریور 96نیز طی یک اعتراف می‌نویسد در حالی که باندهای بزرگ و سازمان‌یافته قاچاق کالا در کشور جولان می‌دهند و این باندها به‌راحتی روزانه میلیون ها تن کالا را جابه‌جا می‌کند، کسی متعرض آنان نمی‌شود و دولت نیز هرگاه که صحبت از مبارزه با قاچاق به‌عمل می‌آورد ”جلوی ارتزاق کولبران“ را می‌گیرد.
و...
این روزنامه حکومتی پدیده کولبری را معلول بیکاری اقشار مختلف مردم و به‌ویژه مردم مناطق مرزی می‌داند: ”کولبری یکی از مشاغل سخت و دشوار به حساب می‌آید که سال‌هاست به‌دلیل نبود کار در مناطق مرزی حتی کودکان را نیز به سمت و سوی خود کشانده است تا بلکه خرج مایحتاج روزانه مردم آن منطقه به این شکل تأمین شود“. کولبر قاچاقچی نیست و تنها به‌علت نبود صنعت و شغل مناسب و هم‌چنین برای امرار معاش، ناچار می‌شود کالاها و محصولات قاچاق را از مناطق صعب‌العبور مرزی جا‌به‌جا کند“.
روزنامه آرمان 16شهریور 96نیز به بی‌حقوقی کولبران در نظام حقوقی نظام ولایت‌فقیه اعتراف می‌کند.
این است وضعیت کولبران فقیر و محرومی که هرهفته آماج گلوله‌های پاسداران ضدخلقی و نیروی انتظامی جنایتکار رژیم قرار می‌گیرند. مردم محرومی که از حداقل امکانات رفاهی محروم هستند و برای گذران معیشت زندگی خود و خانواده‌شان ناگزیرند به کار شاق و طاقت‌فرسای کولبری روی بیاورند، از امنیت برخوردار نیستند. نظام فاسد و جنایتکار ولایت‌فقیه به جای این‌که جلو باندهای سازمانیافته قاچاق که در قاچاق میلیاردها دلار کالای قاچاق در سال نقش دارند را بگیرد، کولبران محروم و فقیر را آماج گلوله می‌کند.
بنا بر اعتراف رسانه‌ها و مهره‌هایی از رژیم سالیانه رقمی بین 15تا 40میلیارد کالای قاچاق به کشور وارد و خارج می‌شود. این حجم از قاچاق در کشور در شرایطی است که حجم تجارت خارجی کشور در سال 94حدود 84میلیارد دلار بوده است.
واضح است که این حجم بزرگ از قاچاق کالا و وارد شدن بی‌رویه کالا به کشور، از طریق قاچاق سازمانیافته مهره‌ها و نهادهای حکومتی نظیر سپاه پاسداران ضدخلقی، باعث تعطیلی هزاران کارگاه تولیدی کالای ایرانی و بیکاری انبوهی از کارگران و چند میلیون جوان ایرانی جویای کار می‌شود.
کولبران زحمتکش جزیی از همین میلیونها بیکار هستند که به قول رسانه‌های رژیم لشگر بیکاران را تشکیل می‌دهند. لشگری که بالقوه نیروی اصلی سرنگون کننده حاکمان جنایتکار است.

sábado, 9 de septiembre de 2017

بگذارید برای خامنه ای و خبرگان و شورای نگهبان روشن کنم


بگذاريد براي خامنه اي و ر‌ئيس خبرگان و شوراي نگهبان او و همه آنها روشن كنم كه : شوراي ملي مقاومت ايران و مجاهدين اينك براي پيكار پيش رو صدبار آبديده تر و محكمتر به پيش مي تازند. / قسمتي از سخنان خانم رجوي در 20 شهريور 85 در پايان انتقال پيروزمند مجاهدين از ليبرتي به آلباني

jueves, 7 de septiembre de 2017

دهان آخوند رزل و اوباش خامنه ای بنام محمود نبویان را بایست بست

آیا می دانید چر این عمامه بسر رزل و لات و اوباش خامنه ای این مزخرفات از دهان کثیف اش بیرون می ریزد ؟
بدون تعارف بایست گفت
این نشان خیانت ها و سکوت و توجیه این چند دهه جنایت توسط  افرادی همچون فرخ نگهدار و یزدی خائن و باند اکثریت و حزب توده و چپ نماها و مزدوران قلم بدست همین رژیم است ،

سوالی در پیش روی همه و هر هموطن

بسم الحق
سنگی دیگر بر در بسته؛ چرا گوش شنوائی نیست؟!
آیا انسانیت و اخلاق و شرف و آزادی در ایران زمین مرده است؟!
بهترین فرزندان ملت بیش از یک ماه است که در زندان گوهردشت درحال اعتصاب غذا هستند و خطر مرگ آنها را تهدید میکند.
من از اعتصاب کنندگان عزیز و از برادران مجاهد و مبارزم، که جانیان آنها را وادار به گذشتن از جانشان کرده اند، میخواهم و این تقاضا را برای چندمین بار تکرار میکنم که هرچه زودتر اعتصاب غذای خود را بشکنند، و خواهش میکنم تقاضای این پدر پیرتان را بپذیرید، و دوستانتان را خوشحال نمائید، و مطمئن باشید که همه ی آزادیخواهان در ایران و جهان پیگیر مطالبات بر حق شما خواهند بود.
با تشکر از همه شما، پدر پیر و بیمارتان
محمد ملکی
۱۵ شهریور ۱۳۹۶

lunes, 4 de septiembre de 2017

بشار_اسد به سلامتى مدافعين_حرم شامپاین مى نوشد برگرفته از فیس بوک یک هموطن


عکس؛ شامپاین روسی به سلامتى مدافعين حرم! خبرگزاری#روسی#اسپوتنیک: تصویر زیر برای کاربران #ایرانی این سئوال را به همراه داشته است که چرا وقتی #پاسداران و #بسیجیان برای دفاع از حرم در#سوریه جان خود را از دست می دهند، رئیس جمهور سوریه به نوشیدن مشروبات الکلی می پردازد که خلاف ارزش ها و قوانین اسلامی است؟ بعضی با انتقاد از بشار اسد با نگاهی که همراه با انتقاد و طنز است عنوان کرده اند که او بسلامتی مدافعین حرم در حال نوشیدن شامپاین است. یکی از کاربران: بخاطر روسری و حرم سرمایه ی مملکتو میریزن تو گیلاس شامپاین اینا، بعد ما اینجا تو گرمای چهل درجه #کباببشیم و روسریمون عقب نره....

domingo, 3 de septiembre de 2017

!درخت تنومند و پاک تاریخ معاصر ایران 52 ساله می شود!

در چنین روزهایی در سال 1344 برابر 1965 میلادی  نسلی با نیت صادق و پاک برخاست و صداقت و فدا را پیشه و شاخص راه آزادی و سعادت مردم ایران کرد ، آری سازمانی بنام مجاهدین خلق ایران بذر طرح نو و ایرانی نو را ریخت ، تا امروز که 52 سال از تاسیس آن می گذرد این نسل هنوز
 در حال پرداخت تمام عیار برای مردم ایران است ، فکر می کنم شایسته بهترین تبریکات و تهنیت هستند و افتخاری برای هر کدام از ما ایرانی ها و افتخاری برای هر آزادیخواه و ظلم ستیز و عدالت خواه است.
بعنوان یک ایرانی و یک هوادار ساده این سازمان به یاد شهدای گرانقدر آزادی و شهدای تابستان 67  و شهدای اشرف  و به یاد همه حماسه سازان آزادی در ایران خواستم تبریکات عمیق و صمیمانه خودم را به مردم ایران و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبری مسعود و مریم و به مقاومت ایران ابراز کنم .
وجود این سازمان بعنوان نیروی پیشرو و پیشاهنگ برای آزادی و سعادت این امری ضروری و حیاتی است ، به پایداری اعضای سازمان و هوادارنش و بویژه رهبری پاکبازش مسعود و مریم و به همه مادران شهدای راه آزادی افتخار می کنیم و. توسط این چند سطربا فشرده ای از احساسات و شناخت و آگاهی به شما نسل فدا تبریک می گویم .
از نقطه نظر سیاسی هم بایست اشاره کرد که برای نابودی این سازمان و این نسل فدا دشمنان آزادی و مردم ایران کم تلاش نکردند و کم هزینه نکردند و کم توطئه نکردند ، پایداری این سازمان را در 52 سال تاسیس صدها بار تبریک می گوییم و با تمام غرور و افتخار این تولد نوین را جشن می گیریم.
درود بر سازمان مجاهدین خلق ایران 
درود و سلام بر مردم ایران 
با احترامات
علی اصغر مومنی 

sábado, 2 de septiembre de 2017

کبوترها هم از ولایت عمامه بسران در امان نیستند


سوء استفاده آخوند رییسی و علم الهدی از کبوترهای حرم امام رضا

یکی از منابع درآمد علم الهدی و دامادش رییسی از بودجه ای است که از قبل کبوتران حرم به جیبشان می ریزد. یکی از دست اندرکاران میگوید: کبوتران حرم امام رضا در ماه بیش از ۸۰۰ میلیون و در ایام پر ترافیک زوار بیش از میلیارد تومان برای متولیان حرم (رئیسی و علم الهدا) سود دهی دارند.

در ۱۰ مکان برای کبوتران گندم ریخته میشود. در هر مکان قفسیهایی هست پراز کبوتر که زوار با پرداخت ۲۰۰۰ تومان پرنده ای را خریده و آزاد میکنند. اکثر زوار بیش از یکی دوتا ۱۰تا و ۲۰ تا هم میخرند. و دیده شده تا ۵۰ و ۱۰۰تا هم یکجا خریده اند. عربها که همیشه به تعداد فرزندان کبوتر آزاد میکنند. و زوار نمیدانند که این کبوتران جلدن و بجز حریم حرم جایی نمیروند.

گندم را در بسته های ۲۰۰ گرمی به مبلغ ۱۰۰۰ تومان میفروشند یعنی یک کیلو گندم را ۵۰۰۰ تومان میفروشند . و خادمانی هستند که دایم در حال جارو کردن و جمع آوری گندمها هستند. تا زوار گندم روی زمین نبینند و هرجه زودتر گندم خریداری کنند.

در هر مکان هر ساعت بیش از ۵ کیسه ۱۰ کیلویی گندم جمع آوری میکنند. که در مدت ۲۴ ساعت بیش از ۱۰ تن گندم انبار میشود و مجددا کیلویی ۵۰۰۰ تومان به زوار فروخته میشود.

در سایتهای مختلف با چنین جملاتی تبلیغ می شود: “نذر گندم برای کبوترهای حرم امام رضا نذری هست که هر کسی تا به حال از ته دلش نذر کرده و از خداوند خواسته خدا بهش بچه داده و مادر شده”.

افرادی هستند که یک یا چند گونی گندم نذر کرده یا باخود می آورند و تحویل انبار میدهند. و یا از انبار حرم خرید میکنند و فقط پولش را میدهند . افراد بسیار زیادی هستند که کبوتران شخصی دارن و آنها را وقف حرم میکنند و روزی نیست که چندین کیسه و قفس پراز کبوتران گران قیمت تحویل انبار نشود که مسئولین بعدا آنها را قیمت گذاری کرده و خیلی بالا به کبوتربازان میفروشند.

بعد حالا شما دنبال نوابغ و ژن خوب بگردین آیا به عقل جن هم میرسد که از کبوتر هم سو استفاده کنه! این تنها درآمدزایی کبوترانی است که تابحال بفکر کسی خطور نمیکرده و نمیکند! حالا بقیه سو استفاده ها از بقیه اماکنی که مردم به آنها اعتقاد دارند بگذریم. بگذریم از نذوراتی که کم درآمدترین اقشار مملکت برای گره گشایی در این حرم خرج میکنند و مستقیم به جیب پولدارترین و ثروتمندترین قشر جامعه می ریزد.

اینها به کسب درآمد که میرسد نوابغی هستند برای خودشان.