خیلی دلم می خواست یک نامه ای به دانشجویان و قشر تحصیل کرده داخل کشورم بنویسم ؛ خیلی دلم میسوزه ، که داریم فرصت از دست می دهیم ، فرصت برای میهن ما برابر با طلا است ، شاید هم بیشتر طلا ارزش دارد ، شرایط ایران و اوضاع کنونی مردم را هر کسی جدی بگیرد اشکهایش در خواهد آمد ، اگر خودش مادر میهن باشد ، آقایان باور کنید ، خیلی ساده است ، فهم اصلاح طلبی دروغین فرمول فیزیک و ریاضی و سیاره شناسی نیست که سخت باشد ، دو دو تا چهار تا است ، تمام موارد بی کفایتی ها و سیاست های غلط و ضد مردمی سی هفت سال و جنایت ها ،نقض حقوق انسان و بشر از اعدام تا اسید پاشی ، از جنگ افروزی تا صدور انقلاب و بنیادگرایی ، از قطع دست یک نیازمند به نان شب خود تا اختلاس و دزدهای کلان از روی حرص و طمع زیاده خواهی ، از قربانی کردن جوانان این مهن در جنگ ضد میهنی هشت ساله با عراق تا کشتار مردم سوریه و یمن ، از بحران سازی های داخلی تا انتقال بحران ها به کشور های منطقه ، از نابودی منابع طبیعی و محیط زیست تا کم آبی و آلوده گی هوا و نابودی صنایع دستی و کشاورزی ایران ، خودتان بنشینید یک لیست از بی کفایتی ها و جنایتها و شقاوتها و فساد هایی که ضربه مهلکی به بافت جامعه ایرانی زده است ردیف کنید ، بعد سعی کنید ریشه یابی کنید حتما به این خواهید رسید که همه موارد ریز و درشت آن محصول بلافصل یک سیستم متحجر بنام ولایت فقیه و مجموعه ای از ضد ارزشهای تحمیلی است . در خواهید یافت که تقصیر مجاهدین خلق ایران نیست ، بخاطر رفتن مجاهدین به عراق نیست ، تقصیر استکبار و آمریکا و اروپا و غرب نیست ! هر ننه قمری که درد دل اصلاح طلبی و بزک کردن این رژیم دارد ، اولین کاری می کند خط سرخ رژیم را محترم می شمارد ،یعنی پاچه مجاهدین خلق ایران را می گیرد ، یا مسعود رجوی را زیر تیغ می برند ! دقیقا همان چیز و همان ارزشی که راه حل و درمان دردهای ماست را زیر تیغ می برند ! زیرا می دانند پرداختن به مشکلات اصلی مردم ، نان و آزادی و کار راه فروریختن نظام می برد ، به لحاظ سیاسی یعنی راه حل ریشه ای مشکلات و بحران های این مملکت فریاد میزند ، رجوی باز گرد از سفر طولانی ، برای همین می ترسند مهار از دستشان برود ، طوفانی برخیزد ، سیلی راه بیفتد که دودمانشان را بر باد دهد . دعوای شروع شده از سی هفت سال پیش بین دو اندیشه بوده است ، بین دو نام یکی منحوس و دجال و عوام فریب بنام خمینی دیگری فرخنده و رهایی بخش بنام رجوی ، برای آغازی نوین جامعه ما باید این بها را بپردازیم ، البته بایسته مبارکی است ، البته بایسته شعف انگیزی است .منتظر کی و چی هستیم ، ما خودمان هستیم که بایست سرنوشت خودمان بدست بگیریم ، آن دوران گذشت که بلوک شرق و بلوک غرب هر کدام برای خودشان رهبری برای مردم کشورها انتخاب می کردند ، شما اگر به لیبی و سوریه و عراق نگاه کنید ، ما باید کلاه مان را بیندازیم آسمان و سر از پا نشناسیم از نعمت و گنجینه ای که داریم ، ملت با سعادت هستیم ، ملت آینده داری هستیم ، ملت سربلندی هستیم ، زیرا رجوی و نسل او را داریم ، سازمان مجاهدین خلق و شورا ملی مقاومت را داریم ، که کم سرمایه ای نیست ، اگر کسی بتواند پیچیده گی تاریخ و ساختن تاریخ یک کشور نوین را درک کنند بخدا حاضر است ، جارو کش ستاد های مجاهد خلق باشد ، بدون اغراق اگر این مملکت همچون مصدق کبیر عشق می ورزیم که عشق به مادر است ، متوجه خواهیم شد عنصر تعیین کنند همین نیروی پیشتاز از که نه یک روز نه یک سال ونه ده سال عشق خودش را تمام عیار با گذشتن از همه چیزش در هجده هزار و دویست پنجاه روز و بیشمار ساعات خودش را صرف آزادی و قد برافراشتن مردم و میهن ما کرده است ، هر حرکتی و هر پنداری و هر کرداری را باید ریخت توی قالب دستگاه ارزشی خودش تا ببینید محصول آن چیست ، گیر نکنید پشت ایرادهای بنی اسراییلی و صد من یک غاز رژیم نسبت به مجاهدین ، به امید روزی که به خویشتن خویش باز گردیم ، نقطه پایان به بازی با سرنوشت مردم خودمان بگذاریم .
مرگ بر اصل ولایت فقیه
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر رفسنجانی
مرگ بر روحانی
درود رجوی
سلام بر آزادی