domingo, 18 de junio de 2017

. ملی گرایی و وطن پرستی را بایست با پرداخت بها نشان داد.

قبل رفتنم به پاریس برای شرکت در گردهمایی بزرگ ایرانیان در تبعید  ، لازم دیدم بعنوان آخرین کلام در فاز کهکشهان آزادی با شما ایرانیان و هموطنانی که به هر دلیل تا امروز خود را در شک و تردید نگه داشته اید ، و در مواضع بسیار تدافعی ناشی از تبلیغات کثیف و ترهات و لاطائلات و اباطیل فاشیسم حاکم بر ایران نسبت به مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت قرار داشتند یا دارند ، از موضع مسئولیت این چند سطر را برای شما می نویسم ، خیلی رک و بدون تعارف بگویم اولین چیزی که  بنظرم  رسید این بود که خیلی مشمئزه کننده و زشت است که تعدادی عکس مصدق و بازرگان و پرچم شیر خورشید ایران ابزاری قرار دهند برای اینکه خودشان را ملی گرا و یا مخالف رژیم و یا منتقد رژیم حساب بیاورند ، اما  با مجاهدین و شورا  تضاد کار کنند و به جیب فاشیسم دینی حاکم بر ایران بریزند و همچنان با نیروی اصلی و محوری  مقاومت بزرگ ایران برای انقلاب دمکراتیک و آزادی و سعادت مردم فاصله داشته باشند .
مرز ما  با دشمن مردم ایران یعنی خامنه ای و رژیم  اش یک دریایی از خون و درد و رنج است ، حتی در سطح گفتن و نوشتن یک کلام هم با رژیم نا مشروع و غیر اخلاقی است ، اما شمایی که  به اشتباه و یا  به اعتبار همان ترهات و تبلیغات کثیف رژیم این فاصله را با مقاومت ایران ایجاد کردید،خودتان بایست به این باور برسید ، که تنها آلترناتیو این رژیم ضد ایرانی و ضد بشری حاکم بر ایران همین مجاهدین و شورای ملی مقاومت هستند ، نه آن شورایی که کلمات و مفاهیم فرهنگ مقاومت در آن کاملا حذف شده و اساسا معنی ندارد ، چون  مالک و صاحب آن نه اهل مقاومت است و نه اهل پرداخت ، فقط فکر می کنند که ایران ارث و وارث پدر شان است ، و نه آن شبه آلترناتیو و شبه اپوزیسیون نماها ،  اپوزیسیون نماهای زیادی آمدند و رفتند ، به همان دلیلی که آمدند ، به همان دلیل رفتند ، نمیشه اپوزیوسیون نمایی کرد اما هدف بقای و طول عمر رژیم ضد بشری باشد .
الان توپ در زمین شما است ، اگر همانند خمینی و خامنه ای و رژیم آخوندی با مجاهدین و شورا ی ملی مقاومت مرز سرخ ندارید ، وظیفه ملی میهنی شماست که در این گردهمایی بزرگ مقاومت و ایرانیان در پاریس شرکت کنید .
از نقط نظر تکنیکی و سازماندهی ، برگزاری چنین گردهمایی در سطح یک دولت است ، فط کافی است ، قدری خودتان وارد عرصه کار و تصور برنامه ریزی چنین گردهمایی را بکنید ، آیا ساده است  ؟ نخیر هزاران ساعات کار و تلاش نیاز دارد ، شما می توانید به برنامه ها و کنگره های احزاب بزرگ دنیا یک نگاهی بیاندازید ، درچه کیفیتی اجرا می کنند ؟، تا متوجه تلاش خسته گی ناپذیر هموطنان پیشتاز و مبارز و دلسوزتان در اجرای این گردهمایی بشوید ، قدر بدانید !  اگر کمی مایع بگذارید برای ایران و آزادی وطنتان خواهید فهمید که این گردهمایی شایسته احترام و تحسین است . رژیم ضد بشری خامنه ای افغانی و لینانی و عراقی را برای کشتار مردم سوریه متشکل می کنند ، آنهم برای کشتار و خون ریزی در اوج جهل و جنایت ، مدعی می شوند اسلام مرز نمی شناسد برای کشتار ، کسی دم بر نمی آورد و زبان نمی گشاید !! اما تا اینکه انسان هایی شرافتمند در همبستگی برای آزادی مردم تحت ستم ایران در یک گردهمایی شرکت می کنند ، آی مجاهدین ببین چکار می کنند ،؟ آیا اینگونه لغز خوانی ها مشمئز کننده نیست ؟  در یک کلام، اینگونه افکار و ترویج دهند اینگونه تبلیفات کثیف ، نشان نهایت پستی و برده گی است نه آزادگی و منتقد !! این یعنی خدمت به  حاکمیت فاشیسم دینی خامنه ای است . ملی گرایی و وطن پرستی را بایست با پرداخت بها نشان داد.
درود بر شما، در هر جایی از مقاومت ایران حمایت می کنید
مرگ بر اصل ولایت فقیه
سلام بر آزادی
پیش بسوی گردهمایی کهکشان آزادی در پاریس

علی اصغر مومنی 

miércoles, 14 de junio de 2017

خامنه ای با این دومقوله به آخر خط رسیده !



از هرکسی که انصاف دارد ، سوال کنید برای چی خامنه ای جان باختن شهروندان ایرانی در حاثه تهران را ترقه بازی ، و در مقابل مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم فرمان آتش به اختیار می دهد ، خواهد گفت این مرتیکه روضه خوان گَندش را در آورده ، خود باند ها و  نیروی های رژیم  دیگر خامنه ای  به چشم  رهبری نظام نمی بینند ، زیرا روزانه مشاهده می کنند که اوضاع دارد از دست می رود ، از روی ناچاری و نکند کشتی نظام سوارخ شود مدارا می کنند ، این دو مقوله  واکنش های زیادی را بین سران رژیم را باعث شده است، و در میان مردم و جوانان که غوغایی است ، میگن وای بروزی مردم آتش به اختیار بدهند یک آخوند هم در خیابان ظاهر نخواهد شد ، جایی دیدم نوشته بودند ، چرا در اعتقاد داشتن یا نداشتن ، در پوشش ، در آزادی بیان ، آتش به اختیار نمی دهند ؟ البته کسی آتش به اختیار می دهد که خودش از آن دسته آخوندهایی بوده که زمان دیکتاتوری شاه دست بوسی و مجیز گویی آری از مهر را به زندان و شکنجه و اعدام و مقاومت  ترجیح می داده است  ، ممکن است یک مشت لات و لمپن پاسدار بسیجی خشک مغز که از این راه نان می خورند آتش به اختیار خامنه ای را جدی بگیرند ، بسیاری از نیروهای رژیم متوجه این شدند که خامنه ای که دیر یا زود رفتنی است  سوال ذهنی شان است ، که سرنوشت ما چه می شود ،؟! سوال مردم این است پس جان مردم چه ارزشی دارد ?که خامنه ای در راس نظام حادثه تهران را ترقه بازی می نامند ، ته داستان به این جا میرسد که آقا جان مردم برای جماعت آخوند حکومتی ارزشی ندارد ، مگر همین خمینی در زمان جنگ ضد میهنی  دسته دسته از جوانان و نوجوانان مردم را با یک نوحه و روضه خوانی بروی مین نمی فرستاد ، تا انتقاد می کردند از جنگ ، می گفت هی نگویید جنگ تمام شود ، تا آجر آخر ادامه می دهیم زیرا موهبت الهی است !! اوایل جنگ اصلا عواقب جنگ خانماسوز را جدی نمی گرفت ، زیرا او یعنی خمینی جلاد جان و خون  نمی داد ، از کیسه مردم می پرداخت ! آتش به اختیار خامنه ای سابقه سی و هشت ساله دارد ، از سال 59 و حتی قبل از آنهم فرمان آتش به اختیار علیه ملت ، علیه ناموس و حیثیت ملت ، علیه اراده و آزادی های ملت ، علیه سلیقه و خواست ملت توسط باند جنایتکار حزب الله و شخص خمینی صادر شده بوده ، منتهی بسیاری که  هنوز دامنشان را نگرفته بود ، متوجه یا نبودند یا برای حفظ خود اهمیت نمی دادند ، امروز رژیم خامنه ای به آخر خط سرنگونی رسیده است ، از نظر حکومتی اعلام خطری برای رئیس جمهور خود نظام است ، همین پاسدار قاسمی چندین بار در نشست های درونی با نیروهای بسیجی گلو و رنجیر پاره می کرد ، رهبر جان تو فقط دستور بده بقیه اش به عهده ما ، اما همه مسئله این نیست ، مسئله اصلی و هدف اصلی این آتش به اختیار علیه مردم و معترضین و جوانان کشور است . گسترش شعار نویسی علیه خامنه ای در ایران و پخش ترکت ها و عکس مریم و مسعود رجوی رژیم دچار چاره سازی و چاره یافتن کرده است ، از نقطه نظر بین المللی هم نشست سران کشورهای عربی و مسلمان با آقای ترامپ در ریاض یک دلیل دیگر دست پاچگی و وحشت رژیم خامنه ای شده است ، فاز آخر سرنگونی رژیم قصد دارد با حذف روحانی یا کشاندن روحانی بیشتر به سمت سیاست های خامنه ای نظام را از سرنگونی زودرس نجات دهند ،به حادثه خونین تهران تعبیر ترقه بازی دادن یعنی استقبال از داعش فرضی است ، خوشحالی خامنه ای را بیان می کند تا همدردی با جان باختگان حادثه مزبور ، شما در مصاحبه پاسدار سلامی اگر گوش کرده باشید چندین بار تبریک گفت ، گفت : بدون اینکه خونی از دماغ کسی بریزد !!! « دماغ پاسداران رژیم » ما این عملیات مهم را به سر انجام رساندیم ، هی به سپاه تبریک می گفت ، واضح بود که برنامه و ماموریت درست انجام شده است . کدام مملکت دیدید که هنگام یک عملیات تروریستی که جان مردم در خطر افتاده است ، با خیال راحت و با خنده اینها عکس یادگاری بگیرند. 

domingo, 11 de junio de 2017

مردم پاوه:‌ سریاس صادقی مامور آموزش دیده وزارت اطلاعات بوده است

فرمان آتش به اختیار خامنه ای ،قبل از حاثه تهران داده شده بود !!
به دنبال انتشار اطلاعیه وزارت اطلاعات رژیم آخوندی در باره حوادث روز چهارشنبه ۱۷خرداد و اعلام ۴ اسم کوچک ایرانی از عناصر داعش آنهم بدون ذکر نام خانوادگی به بهانه «اجتماعی و امنیتی»، نام کامل یکی از آنها به نام «سریاس صادقی» که وزارت اطلاعات فقط اسم کوچک وی را ذکر کرده بود، در شبکه های اجتماعی و اینترنت همراه با زیرنویسها و گزارشهای متعددی بر سر زبانها افتاده است. طبق این گزارشها «سریاس صادقی» از مدتها پیش در منطقه پاوه به تبلیغ و فعالیت برای داعش اشتغال داشته و وزارت اطلاعات هم در عین اطلاع از این امر با او هیچ کاری نداشته است. 
طبق این گزارشها سریاس صادقی، حوالی یک سال پیش، ظاهرا توسط اطلاعات آخوندی در منطقه پاوه دستگیرشده و پس از سه ماه آموزش در وزارت اطلاعات، با پوشش یک وثیقه نقدی 200 ملیون تومانی آزاد شده است. این مبلغ، به طور نقدی پرداخت شده تا رد و اثری از آن در مبادلات بانکی باقی نماند.
همین گزارشها حاکیست که به رغم ترفندهای وزارت اطلاعات برای پنهانکاری در مورد سریاس صادقی، اینکه وی مامور آموزش دیده وزارت بوده است برای مردم منطقه امری شناخته شده است. 
نکته جالب توجه اینکه در مقابل گزارشها و مطالب منتشرشده در شبکه های اجتماعی و یا از سوی جریانهای کردی، حکومت آخوندی هیچ گاه واکنش موثری در قبال اقدامات سریاس صادقی نشان نداده بود و در نتیجه برای مردم منطقه ثلاث باباجانی وپاوه محرز شده بود که سریاس صادقی در فعالیتهای خود با وزارت اطلاعات و دیگر نهاد های امنیتی رژیم هماهنگ است و الا چطور می شود رژیمی که یک نمازخانه اهل سنت را هم تحمل نمی کند، جلسات علنی تبلیغی سریاس صادقی و نفراتش برای داعش را نادیده بگیرد. 

انتشار این گزارشها و سوابق ننگین رژیم آخوندی در سازماندهی جنایاتی مثل کشتن و مثله کردن کشیشان مسیحی با استفاده از عناصر تواب، یا ارتکاب جنایات بزرگی مثل انفجار در حرم امام رضا درمشهد و در مراقد امام هادی و امام حسن عسکری در سامرا با استفاده از عوامل خود در پوشش گروههای تروریستی سنی، باعث شده که در وقایع ۱۷ خرداد در تهران نیز بسیاری از مردم، خامنه ای و مافیای سپاه و اطلاعات آخوندی را به زیر علامت سؤال بکشند. بخصوص که درهمان روز انفجار و تیراندازی در تهران، خلیفه ارتجاع واکنشی ذوق زده نشان داد و بی اعتنا به ریختن خون بیگناهان، از ترقه بازی حرف زد و از روی یادداشتی که از قبل دستش بود، از این حادثه برای توجیه جنایت و جنگ افروزی و اعزام نیرو به سوریه استفاده کرد.
خامنه ای در سخنانش همان روز گفت: 
خود این حوادث نشان داد که اگرچنانچه جمهوری اسلامی در آن نقطه‌ای که مرکز اصلی این فتنه‌ها است ایستادگی نمی کرد، تا حالا ما گرفتاری‌های زیادی از این ناحیه در داخل کشور داشتیم.