lunes, 31 de agosto de 2015

نامه ای به روشنفکران دینی و غیر دینی

قبل از هر چیزی پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران را به مردم ایران و به شما تبریک می گویم ، تبریک بخاطر این نعمت بزرگ راه یافتگی ، پنجاه سال پیش شهاب شب شکن ، در دل تاریخ تاریکی ها ی آسمان ایران تابید ، تا به امروز  بهترین فرزندان خود را تقدیم راه آزادی و بلوغ سیاسی اجتماعی و سعادت مردم ایران کرده است.
با سخن پر محتوای آقای رجوی رهبری مقاومت ایران سخنم را با شما آغاز می کنم ، کَس نخارد پشت ما ، جز ناخن انگشت ما . سالیان پیش ایشان گفتند که افعی کبوتر نمیزاد . هموطن روشنفکر که توان نوشتن و قلم در دست دارید . دردها و زخمهای بر پیکر این میهن و مردم ما درمانی جز سرنگونی ندارد ، با توجه به شرایط حساس  و رژیم خامنه ای و در راس آن شخص خامنه ای با  نوشیدن جام زهر اتمی  در بن بست کامل و در سراشیبی سرنگونی قرار دارد . توجه شما را می خواهم به چند نکات جلب کنم : شما روشنفکر دینی و مذهبی  وقت آن رسیده است که  باری از دوش این  مقاومت بخون و شکنجه نشسته بردارید ، گردو غبار باید از دین زدود ، دکان اسلام پناهی را باید بست ، خرافات و شرعیات ضد انسانی را باید از رخ دین زدود ، راه  دین راستین  با اقیانوسی از فدای نسل مجاهد خلق و با تحمل زندان و شکنجه و بوسه بر اعدام  هموار شده است ، تضاد اصلی مردم ایران  بنیادگرایی و افراطی گری  و دیدگاه متحجر از اسلام است ، که آخوندهای زالو صفت  برای رونق دادن بقای خود و منافع شان به این مردم تحمیل کردند و سوء استفادها کردند.
به حرمت کلمات و مفاهیم قلم را بردارید و با قلم حصار و رنجیرها ی ارتجاعی را از دست پای کلمات بگسلید ، در میهن ما  بسیاری زندانی سیاسی هستند و ایران به زندانی بزرگ تبدیل شده است ، بخاطر اینکه کلمات و مفاهیم در زندان اند ، وقتی کلمات ممنوعه شوند ، وقتی بی حرمتی به کلمات شود ، وقتی ما دین را از دین فروشی تشخیص و تمیز ندهیم ، خود عامل مهمی است برای ایجاد اختناق و سرکوب ، دار و درفش ، شکنجه و شلاق ، اسید پاشی و توهین به مقام زن ، زندان و اعدام ، بی عدالتی ها ، اختلاس و غارت ، وقتی حرمت کلمات حراست نشود یک مشت چماقدار و لات و بی سر پا بر سر خود دارید ، وقتی حرمت کلمات زیر سم جهل و جنایت باشد مداحی و چاپلوسی در این میهن امر عادی جلوه داده میشود ، راهی برای نان خوردن ، وقتی حرمت کلمات نداشته باشیم ، نان به نرخ روز خوردن امری عادی تلقی میشود ، دیگر در این جامعه فقر فرهنگی  و جهالت و دجالیت زده ، آزادی برای عده ای در غارت و چپاول معنی میشود ، مجاهدین خلق ایران ایرانی هستند ، از دل تاریخ این میهن متولد شده اند ، مجاهدین خلق ایران امروز یک گنجینه ملی میهنی است . برای دفاع از راه و رسم مجاهدین خلق ایران باید نوشت ، از حقیقت آزاد کننده بایستی با افتخار یاد کرد و نوشت .
وحشت ارتجاع و استعمار و بقایای نیروی معدوم شاه و شیخ از نام مجاهد خلق ، بخاطر رضای خدا و مردم نیست ، وحشت و سراسیمگی این طیف نیروهای ارتجاعی و استعمار از سازمان مجاهدین و تلاش برای نابودی مجاهدین برای منافع و بقای خودشان بوده و هست . زیرا خوب می فهمند که با  مجاهدین خلق دکان دین فروشی و دجالیت و نان اجتهاد خوردن ها تخته می شود ، دکان، نان وطن پرستی خوردن مبتذل و غارت سرمایه ایران یعنی نفت بسته خواهد شد ، منایع طبیعی ایران از مردم ایران است ، خاک این میهن ارث پدری شاه و شیخ نیست ، برای همین خمینی و نیروهای یاد شده دل خوشی از مصدق کبیر نداشتند .
ما امروز بزرگترین پدیده گرانبهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و گنجینه ملی میهنی که محصول درد و رنج صد سال تاریخ معاصر مردم ایران است ، در جلوی چشمانمان داریم ، به این حقیقت آزادکننده اگر چشم ببندیم ، مردم ایران بر ما نخواهند بخشید.  .
سرفصل های مهم حیات این نیروی پیشتاز را مطالعه کنید ، مردم ایران یک دشمن واقعی دارند و در مقابل یک دوست  هم واقعی دارند ، برایتان خلاصه کنم  ، بقول گاندی  وقتی ضد ارزشها ، ارزش میشوند ، عوضی ها هم ارزش می شوند .
روشنفکری که قادر به شناخت درد جامعه نیست ، و قادر به شناخت پدیدهای سیاسی اجتماعی نیست ، وقتی روشنفکری نیروی پیشتاز جامعه و میهن خود را نشناسد ، دیگر نویسنده نیست ، ماشین تایپ است ، با کلمات بازی می کند .
سازمانم ، ساز و نوازم ، امید و حیاتم ، مرهم زخمهایم ، نوازش گر قلبم ، درسهای وجودم ، نور شب هایم ، لطافت صبح هایم ، چشم انداز روشن کودکان میهنم ، باغبان گلستانم ، پیشتبان بی پناهانم ، سرپناه بی سرپناهان ، همه چیزم ، بهشت ام : پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به رهبری مسعود و مریم و به رزمندگان لیبرتی و به مردم ایران و آزادیخواهان تبریک می گوییم ، مبارک مبارک مبارک
مرگ بر اصل ولایت فقیه
سلام بر کلام و کلمات

سلام بر آزادی

domingo, 30 de agosto de 2015

نه این باند و نه اون باند ، فقط انقلاب و آزادی

قصابان عمامه بسر مردم ایران را به نمایش انتصابات «انتخابات » فرا می خوانند
نمایش تمسخر آمیز مجلس ضد ملی و خبرگان خرفت ولایت جهل و جنایت !، یا یک انقلاب دمکراتیک درمان دردها و زخمهای ماست ؟
کدام گزینه راه حل است ؟ کدام گزینه مرهم دردها و زخمهای مردم ایران و منطقه است ؟ کدام گزینه سازندگی است ؟ و کدام گزینه ادامه ویرانی ایران است ؟ کدام گزینه فرو برنده و تباه کننده است ؟ کدام گزینه بالا برنده و فرارونده است ، کدام گزینه تباه کننده است ؟ و کدام گزینه اوج اعتلای شرافت و عزت و سربلندی و بلوغ ایران و ایرانی است ؟
این روزها قصابان و شقاوت پیشگان و شکنجه گران و ضایع کنندگان و سرکوب کنندگان حق و حقوق مردم ایران با نمایش انتخاباتی چاقو و جماق بدست و با نماش تهوع آور انتخابات مجلس ضد ملی و خبرگان خرفت های پیر کفتار به جنگ با مردم ایران بمیدان آمده اند ، برای حفظ رژیم و حفظ یک مشت اختلاس گر و غارتگر حق و حقوق مردم ایران تلاش می کنند . مردم را به صحنه نمایش مسخره بکشانند . هر دو باند رفسنجانی و خامنه ای دشمنان قسم خورده مردم ایران هستند ، اگر چه به ظاهر و عوام فریبی باند رقیب خامنه ای از قانون و اعتدال و منطق حرف بمیان می آورد ، باند خامنه ای از بستن همه روزنه های نور آگاهی بر مردم در دستور کار خود دارد .
ما مردم ایران از همه اقشار جامعه ، کارگر ، پرستار ، دانشجو ، دانش آموز ، دهقان ، کارمند ، استادان دانشگاه ، هنرمندان آزاده ، بازاریان ، و همه ملیتهای ایرانی ، برنده این جنگ گرگ ها باید باشیم ، نه این باند و نه او باند جنایتکار ، هر دوباند تبهکار را باید از صحنه سیاسی و اجتماعی این میهن خارج کرد ، الان نوبت مردم ایران است که حرف آخر را با قیام عمومی علیه این جنایتکاران و ویران کنندگان ایران بزنند .
تنها گزینه ما مردم ایران، یک انقلاب دمکراتیک است . این ظالمان را از صحنه سیاسی ایران جارو کنیم و آنها را به ذباله دان تاریخ بریزیم . این خانه از بنیان ویران است ، باید خانه نو ساخت ، کبوتر آزادی از بام عوام فریبی و از بام اعتدال باند رفسنجانی در جنگ گرگها بر نمی خیزد .
هزاران مورد از حق و حقوق مردم ایران یا سرکوب شده ، یا ضایع شده ، یا نادیده گرفته شده است ، پایمال شدن حق و حقوق مردم بطور عام محصول این دستگاه ستمگر و بی کفایت است ، دستگاه ارزشی ولایت فقیه حاکم بر ایران پایه و اساس ویرانی و ظلم ستم هاست . برای بقای یک مشت و یک تعداد انگشت شمار فقط تولید جنایت و اختلاس و اعدام و فقر و فساد میشود . این ذات و ماهیت رژیم است . 
یک حق بزرگ از مردم ایران ضایع و پایمال شد که تمام حق و حقوق های مردم از آن حق بزرگ ناشی می شود ، آزادی است . 
برای کشتن آزادی و کشتن ایده ها : باید کلمات را به زندان انداخت و ممنوعه کردن کلمات آغاز کرد که خمینی کرد و تا امروز ادامه دارد ، باید کشتار و قتل عام کرد ، باید دسنگیری و زندان کرد ، باید اعدام کرد ، باید مانع اعتراضات شد ، باید مردم سوریه را قتل عام کرد ، باید بی کفیتان و شکنجه گران را در راس امور انتصاب کرد ، باید خانه های امن درست کرد ، باید محصور کرد ، باید اسید پاشید بروی زنان ، باید چماقداران هار را رها کرد ، باید قصاب را به قاضی ارتقا داد و .........
مرگ بر اصل ولایت فقیه
مرگ بر خامنه ای
سلام بر انقلاب دمکراتیک و آزادی
درود بر رجوی  

lunes, 3 de agosto de 2015

یک مُهره ساواک شاه و یک قلم بمزد ولی امر جهل و جنایت



در برنامه افق دوشنبه 13 مرداد 1394 برابر با 3 آگست 2015 ، تحت عنوان موقعیت ساواک در سال پنجاه هفت ، مرتضی موسوی ساواکی زمان شاه ، و قلم بمزد ولی امر جهل و جنایت حکومت آخوندی  بنام عرفان قانعی فرد در برنامه یاده شده صدای آمریکا به تحلیل موقعیت ساواک در سال 57 می نشینند ، لینک برنامه را در اینجا می آورم
http://ir.voanews.com/media/all/horizon/latest.html?z=1566، تا اینکه دوستداران گوش کنند و خود قضاوت کنند . در این برنامه کمتر از موقعیت ساواک شاه حرفی بمیان آمد ، تعجب کردم ،برای همین تصمیم به نوشتن این چند سطر کردم ، بخاطر احساس مسئولیت و بنوعی نظرات خودم را بعنوان یک شهروند ایرانی مطرح کرده باشم ، درستی یا غلط بودن احساس خودم از شنیدن این برنامه بماند .
بحث این برنامه بیشتر بر سر موضوع شهید والا مقام محمدرضا سعادتی و آیت الله طالقانی و مبارزه مسلحانه و امنیت ملی بود، شما خودتان می توانید گوش کنید بهتر متوجه این رذالت ها و ودهان بمزدی و قلم بمزدی های خائنانه خواهید شد . بهتر است اضافه کنم که با افتخار تمام و با تمام عشق و با تمام وجودم ، به هیچ قیمتی مهر و عشقم  نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران  را نمی فروشم به این قلم بمزدان خائن و مهرهای سوخته و از دور خارج شده یک سازمان شکنجه گر امنینی مثل ساواک شاه و نه به اراجیف و خزعبلات یک مشت بی سرپا و بی آینده و دم بریده که آخوندهای عمامه بسر و عناصر وزارت بدنام اطلاعات  آن چه در داخل و چه در خارج کشورم ایران  اهمیت قائل نیستم. همیشه دشمنان حقیقت احمق اند ، بخاطر اینکه با سرهم کردن اراجیفی که شنیدم ، خودشان را افشا می کنند ، هر چند می توانند از دجالیت و شمه ضد مردمی و شارلاتنیزم خوبی برخوردار باشند .
عناصر شاه و شیخ همیشه بهم نان قرض داده اند و خواهند داد ، تاریخ معاصر ما ایرانیان گواه این حقیقت است . از نقظه نظر فردی  نگارنده ، پلیدترین عنصر ضد تکامل اجتماعی و ضد ایرانی بودن  در ایران ، همین دو عنصر شاه و شیخ بودند و هستند .
  تا آنجایی به دانستنیها و عقل نگارنده بر می گردد ، در این مملکت ما تا یک نیرویی مترقی و میهن دوست  رشد می کند  که رشد و بلوغ سیاسی اجتماعی میهن ما را نمایندگی می کنند ، یا تروریست هستند ، یا التقاطی هستند ، یا وابسته به عراق و آمریکا و شوروی هستند . و به این موضوع با عوام فریبی تمام دامن میزنند تا بتوانند این نیروی مزبور را به حاشیه بکشند یا متلاشی و نابود کنند .
در این برنامه می بینیم که چگونه خمینی برای حفظ جان ساواکی های شاه دستور صادر می کند ، حرف بنده این نیست که  عناصر ساواک شاه نبایستی از یک محاکمه و رفتار عادلانه برخوردار باشند ! اما خمینی خون آشام خوب می دانست که محمدرضا سعادتی در نظام شاه زیر بدترین شکنجه ها برای آزادی و رهایی مردم خودش ایران مقاومت کرده بود و آنطوری در این برنامه شنیدم، در یک هماهنگی ضد انقلابی و ضد مردمی  عناصر ساواک شاه  در اردیبهشت سال 57 دستگیر می شود و خمینی خون آشام  برای آزادی ایشان از زندان دم بر نمی آورد ، این فرزند مردم ایران بعد هفت سال تحمل زندان و شکنجه دوباره روانه زندان می شود . و بعد سال 60 دژخیمان خمینی او را اعدام می کنند .
 برایم این سوال مطرح شد که حالا چرا امروز بعد از سی چهار سال در رابطه با محمدرضا سعادتی باید صحبت بمیان بیاید ؟ چرا مزدور قانعی فرد از مبارزه مسلحانه می نالد و سوز گداز می کند ؟ از ساواک شاه چرا رسیدند به فروغ جاویدان ، ؟ خب خوب روشن است ، احساس کردم این هم یکی از نتایج آثار زهر اتمی است ، ولی فقیه جنایتکار خامنه ای سر کشیده اما  اینها سوز و گذاز می کنند ، بقول مسعود رهبر مقاومت ایران از نقطه عطف گذشتیم ، خامنه ای با تمی یا بی اتمی سرنگون ، سرنگون!
سخن آخرم با مزدور قلم بمزد عرفان قانعی فرد است : از این چیزها زیاد شنیدیم ، گوشمان پر است ، ساواک شاه هم  اتهام وابسته به عراق بودن را به این نسل فدا زده بود ، حتما همه خواندن که یکی از شروطی که ساواک شاه برای اینکه حنیف کبیر بنیانگذار سازمان اعدام نشود گذاشته بود ، همین بودکه اعتراف کند که وابسته به عراق هستند .و از زمان جنگ تشکیل ارتش آزادیبخش برای گِل گرفتن تنور جنگ ضد میهنی و رفتن رهبری سازمان و جوانان آزادیخواه ایران به عراق ، فقط برای جنگیدن با رژیم سفاک خمینی ، هم همین اتهام  وابسته بودن به عراق و بعث از دهان کثیف آخوندها و نیروهای همسو فاشیسم مذهبی زده شده است و صدها بار تکرار شده است .


 میهن پرستی و عشق به میهن مجاهدین خلق خدشه ناپذیر است ، برای هرکسی که دشمن مردم ایران و آزادی را شناخته باشد ..








http://ir.voanews.com/media/all/horizon/latest.html?z=1566


sábado, 1 de agosto de 2015

لاری جانی سرکرده قوه قصابیه بیدادگاه های ایران

بواقع نگارنده چه بعنوان یک ایرانی و  یک مسلمان و شعیه و یک شهروند جهان ، برایم شرم آور و ننگ آور و منزجر کننده و آزار دهند است ، که بخواهم نامه ای بنویسم به جلاد لاری جانی، مطمئن ام و یقین دارم که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران ، شما را تف و لعنت می کنند ، تف و لعنت بخاطر قصابی مردم بیگناه ، بدار آویختن و اعدام رشیدترین و پاک ترین و با عاطفه ترین فرزندان این میهن به بهانه امنیت و اجرای و عدالت و قانون !!، انگار مردم عادی کوچه و خیابان و دانشگاهیان و طیف های مختلف مردم از قانون و عدالت ناآگاهند و نمی دانند که امنیت ملی  چیست ویعنی چه !!، و منظور شما جنایتکاران و پلیدان از امنیت و عدالت و اجرای قانون چیست !؟ تف بر شما باد بدون اینکه ذره ای  از انسانیت و ملیت و قانونیت و عدالت بو برده باشید بر مسند قدرت قرار گرفتید ! از روز نخست بنیانگذاری  حکومت نکبت و پلید شما آخوندها تا  به امروز دهها هزار از بهترین  اعضای خانواده این میهن را اعدام کردید و بالای دار بردید و خونها ریختید و خونها آشامیدید ، خودتان هم می دانید که اساسا و منطقا و شرعا بخاطر اجرای عدالت نبوده و نیست و نخواهد بود ، فقط ترس و وحشت این سیستم وحشی شما ملاها از بسته شدن دکان شرعیات و خزعبلات پوسیده و به غایت ارتجاعی بوده و هست که شما دست به چنین اعمال وحشیانه میزنید ، خوب آگاه هستید اگر اعدام نکنید ، بر سر دار نبرید در مدت بسیار کمی باید بروید ، بنده شخصا مخالف اعدام هستم ، جان انسان را آفریدگار جهان می دهد و هیچ قدرتی حق ندارد این حق و حقوق طبیعی یک انسان  را  از او بگیرد ، اما در مورد شما ملاهای جنایتکار ، امیدورایم روزی برسد در دادگاهای ملی این کشور محاکمه شوید ، تا ببینید طبق قانون  کیفری و جزایی مدرن چند صد سال  به زندان محکوم می شوید ، و یک مقدار سخت تر ، چند صد بار باید اعدام شوید . افزایش اعدام ها در این روزها یاد آور همان روزهای  ، خوردن جام زهر قطعنامه 598 جنگ ضد میهنی در سال 67 است . چون ،  خمینی خون آشام که جنگ ضد میهنی را نعمت الهی می دانست و  سران پلید رژیم پاسخی برای توجیه خوردن جام زهر جنگ هشت ساله با عراق را نداشتید ، امروز هم بعد از حیف و میل کردن صدها میلیارد دلار که صرف هزینه برنامه ضد ملی اتمی کردید ! پاسخی برای مردم ، بطور عام و برای  بیکاران و دانشجویان و گرسنگان و کارتون خواب ها  بطور خاص ندارید بدهید ! در هر جای جهان افزایش اعدام  نشان وحشت سیستم حاکم است ، برای ایجاد رعب و وحشت است ، و الا گرفتن جان یک زندانی چه مسئله ای حل می کند ؟ اگر استواری امنیت و عدالت یک جامعه بر اعدام راه حل بود ، ایران الان بایستی بهشت برین بود ، مگر یک صد و بیست هزار اعدام نکردید ؟ پس چرا شما ملاها و سران پلید نظام صد برابر از یک شهروند عادی احساس وحشت می کنید ؟   هر کسی  و هر شهر وندی الفبای کارد و قانومندی های یک جامعه و یک کشور را بداند خوب متوجه خواهد شد که اساسا افزایش سرکوب و اعدام ناشی از بی کفایتی ها و وسعت جنایات اداری ، اقتصادی و فرهنگی حاکمان است ، نه چیز دیگر!!! همیشه وقتی منطق کم می آورد ! حتی در مناسبات عادی اجتماعی منجر به استفاده از زور می شود . زندانیان عادی یک کشوری مثل کشور ما قربانی همین سیستم فاسد دولتی و مذهبی حاکم هستند.  زندانیان سیاسی ما قهرمانانی هستند که بر علیه بیدادگری و ظلم و ستم همین سیستم پوسیده  برخاستند ، سکوت نکردند ، دست به اعتراض زدند ، دست به قلم بردند ، دست به فعالیت زدند ، همه اینها برای اجرای عدالت اجتماعی ، برای مناسبات بهتر بر علیه سیستم شما ملاهای بی کفایت برخواستند ، پس اگر کسی یا کسانی که باید اعدام شوند یا از صحنه سیاسی حذف شوند ، همین شما حاکمان هستید . پس خر خودتان هستید ، شایسته حذف شدن از صحنه اجتماع خود شما حاکمان پلید هستید ، اگر نه ! پس بفرمایید زهر حقوق بشری را بخورید از دستگیری های خودسرانه ، از زندان کردنها ، از ایجاد خانه امن برای اعمال کثیف گروگان گیری ، از اعدام ، از دار زدن دست بشویید تا ببینیم چقدر می توانید  در مقابل قیام مردم برای احقاق حقوق اجتماعی ، سیاسی ، صنفی ، سلامتی ، آموزش ، و تمام حقوق پایه ای یک شهروند و یک انسان  دوام بیاورید .  خلاصه کنم ، لاری جانی های وحوش خون ریز و زمین خوار و آدم خوار و حق و حقوق خور ، خامنه ای پلید ، سران پلید سرکوب ، ملاهای حکومتی شما ننگ این دوران از تاریخ کشور ما ، ننگ اسلام ما ، ننگ منطقه ما ، ننگ انسانیت و بشیریت هستید . لعنت و خدا و خلق خدا بر شما باد .
نه به اعدام
سلام بر آزادی
روح شهیدان راه آزادی شاد و یا دشان گرامی باد

مر گ بر خلیفه ارتجاع ، خامنه ای جلاد
علی اصغر مومنی