jueves, 31 de diciembre de 2015

تبریک ویژه به دوستانم و آشنایان در بالاترین


با سلام  و تبریک به همه دوستان و آشنایان 

به همه شما سال نو میلادی را تبریک می گویم ، صمیمانه ترین تبریکات و آرزوهای خوب را برای شما دارم ، امیدورام سالی پربرکت و موفقیت همراه با پیروزیهای بزرگ برای شما و مردم و میهن اسیرم باشد ، سالی  با رفتن این جرثومه پلید یعنی پدیده شوم  ولایت فقیه  وبنیادگرایی از میهن اسیرمان ایران ، مضر نیست که یادی ار کارتن خواب ها ، و خانوادهایی بکنیم که در محدودیت های ظالمانه بسر میبرند ، یادی از زندانیان سیاسی در بند بکنیم ، که برای آینده ما با دستگاه ظالم در افتادند و زندگی را در زندان ها سپری می کنند ، یادی از مادران و پدران کنیم که عزیزانشان را یا در کنار خود ندارند یا در بند و اسیراند. عید معنی جز تغییر و فرا رفتن و اوج گرفتن به سمت جامعه ای آزاد و مناسبات سالم و پاک ندارد ، بی تفاوتی و گذشتن از کنار این ظلم و ستم شاید راحت باشد ، اما این رسم و مقصد انسانیت نیست ، سخن کوتاه کنم .امیدورام سال نو میلادی شما مبارک باشد و نقطه آغازی بسوی ارزشهای انسانی و همدلی و همدردی و همبستگی با جنبش مقاومت برای آزادی و رهایی از فرمانروایان بی کفایت ریا کار در میهن اسیرمان باشد.
مبارکتان
شاد و موفق و پیروز باشید

علی اصغر م  

viernes, 18 de diciembre de 2015

رجوی در اینترنت


مسعود رجوی در سخنرانی و در نشست با اعضای سازمان مجاهدین خلق در اشرف گفته بود : که سرنخ اراجیف و اتهامات و خزعبلات اضداد نسبت به شورای ملی مقاومت و  مجاهدین  و اشرف را دنبال و پیگیری کنید به رژیم می رسید ، رژیم است ، رژیم است ، رژِیم است . در یک نگاهی به اینترنت در جستجوی نام مسعود رجوی و یا اشرف و لیبرتی ! با انبوهی از تبلیغات کثیف از طرف باندهای تبهکار و مزدوران وزارت بدنام اطلاعات خامنه ای ، از قبیل انجمن «نجات » نجاست و اینترلینک وزارت بدنام اطلاعات و ارگانهای رژیم فاشیستی و بریده مزدوران و قلم بمزدان رژیم ولایت جهل و جنون ولایت فقیه بر خورد می کنید ، که البته  چیزی جز اراجیف آخوند پسندانه و کینه توزانه و اطلاعات بی پایه و اساس دستگیرتان نمی شود .باید متوجه این نکته باشیم که امکانات مقاومت ایران محدود است ، آنچه بما بر می گردد و باید متوجه باشیم که یک دستگاه عریض و طویلی با همه امکانات مالی ورسانه ای در خدمت فاشیسم مذهبی حاک بر ایران است . برای شکستن طلسم سانسور اخبار و مقالات مقاومت و مرتبط به مجاهدین خلق ایران دوستان و آشنیان را متوجه سایت های مربوط به سازمان و مقاومت کنیم.
گذشته از این مقدمه یاد شده بالا . یاران شیطان و اضداد آزادی و مجاهدین سعی دارند که چهره مقاومت را در فضای مجازی مخدوش و مانع رسیدن اخبارها و مقالات مقاومت ایران و سخنرانی های رهبری مقاومت ایران بدست جوانان شوند ، بیهوده نیست رژیم ضد بشری سرعت اینترنت را در ایران پایین آورده است و با ایجاد رعب و وحشت سعی می کنند که جوانان به ساده گی دست رسی به منابع مجاهدین خلق ایران بعنوان نیروی پیشتاز جامعه نداشته باشند ،با توجه به شرایط حساس جامعه و اوضاع سیاسی ایران هر کدام ما مسئول هستیم در شکست طلسم اختناق کمک کنیم تا حقیقت را به مردم انتقال بدهیم ، بخصوص جوانان و قشر دانشجو بتوانند به اخبارهای مقاومت دسترسی داشته باشند . علیه سانسور و سرعت کم اینترنت باید برخاست و اعتراضات به هر شیوه ای ابراز کرد .
خسته نباشید

سلام بر آزادی 

!بریده گان در منجلاب و باتلاق وزرات بدنام اطلاعات آخوندی خارج از کشور


مسعود رجوی گفته بود که سرنخ بریده مزدوران و اضداد مجاهدین را بگیرید و دنبال کنید به خود رژیم می رسید ، رژیم است ، رژیم است ، رژیم است . این مزدوران و بریدگان فرومایه سالهاست در خدمت مستقیم رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران قرار گرفتند ، البته تا امروز نتیجه ای جز تباهی و پستی برای خودشان چیز دیگری نداشته است ، شما ایناینجا بیشتر بخوانید .
میلاد آریایی یکی از مزدوران وزارت اطلاعات است که در  همه  نمایش های چند نفره وزارت اطلاعات
بعنوان فیلمبردار حضور دارد« وزارت اطلاعات مدتی اورا تحت مسولیت علی اکبر راستگو قرار داده بود . این مساله خیلی به  او برخورده بود  زیرا میلاد آریایی خود ش را بالاتر ار علی اکبر راستگو میدانست و  به همین علت مدتی بسیار پاسیو شده بود . وزارت اطلاعات برای این که دل او را بدست بیاورد مدتی برایش یک وبلاگ به نام هم آواز راه اندازی کرد ولی این مساله میلاد آریایی را راضی نکرد و هم چنان از وزارت اطلاعات طلبکار مانده بود 

میلاد آریایی ، نام مستعار مزدوری به نام ادهم طیبی است که بعضا خودش را  مسعود طیبی هم معرفی میکند . میلاد آریایی يكي از فرستادگان وزارت اطلاعات به خارج كشور تحت عنوان اعضای سابق مجاهدين میباشد. این مزدور هزارچهره یکبار هم در سال ۱۳۷۳ به نام فرهنگ گلستان پناهندگی گرفته بود.
در آذر ماه 1380 وقتی که همراه با یکی از مجاهدین به بغداد رفته بود . در حوالی بغداد با طرح قبلي اقدام به ربودن خودرو و سلاح از مجاهدين، نموده  و با هدف قرار دادن يكي از مجاهدين به قصد كشت از طريق كردستان عراق و با همكاري پايگاههاي وزارت اطلاعات ايران در آن منطقه  ازطریق بانه و سقز به ایران تحت حاکمیت ملاها رفت .

وزارت اطلاعات پس از ارائه آخرين آموزشها و دستورالعملها، اين مزدور را به منظور جاسوسي و زمينه سازي اقدامات تروريستي عليه پناهندگان ايراني و فعالين مقاومت به اروپا اعزام كرد. مسئول كميسيون خارجه شورا درنامه اي به عفو بين الملل در اين باره نوشت: « اين فرد مسعود طيبي نام دارد ( پناهنده سابق در ايتاليا با نام فرهنگ گلستان), و همه شواهد حاكي است كه وي فردي نفوذي بوده كه نزد ملايان بازگشته تا مانند سبحاني و شاهسوندي در توطئه هاي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين ومقاومت ايران مورد استفاده قرار گيرد. اين فرد هرگز تحت كمترين فشاري قرار نگرفته و هيچ كمبودي نداشته است. او هرگز از چيزي شكايت نكرده بود.»
قبل از آن نيز  درگزارش مديريت ضد اطلاعات ارتش آزاديبخش تحت عنوان يك مورد مشكوك  در مورد میلاد آریایی نوشته شده است : « فردي در آذر ماه سال گذشته, به هنگام تردد در حوالي شهر بغداد,ناپديد شد.جزئيات امر (از قبيل پياده كردن غدرآميز سرنشين ديگر اتوموبيل و ربودن سلاح و خودرو) به وضوح حاكي از تباني و ارتباطات قبلي با وزارت اطلاعات براي رفتن به ايران بود. به خصوص كه بعدا نقشه و مسير حركت او از منطقه چوارتا و چومان دركردستان عراق به جانب بانه در خاك ايران, بدست آمد و در ذيل آن مسافتهاي جغرافيايي و «محمل قاچاق» و «برگه عبور» و تبديل «دينار سوئيسي» (رايج در كردستان عراق) به «دينار عراقي» نيز ثبت شده بود. هر چند همه شواهد حاكي از مزدوري و نفوذي گري و رفتن به نزد رژيم است, با اين همه, درگزارش حاضر از ذكر نام او در ليست اسامي مزدوران, صرفنظر شده تا تحقيقات به نتيجه قطعي برسد. بنا بر اين انتشار اسامي و اطلاعاتي را كه در حال حاضر امكانپذير نيست و تحقيقات درمورد آنها ادامه دارد, به گزارشهاي آينده موكول مي كنيم.»
حميد ارباب, يكي از اعضاي ارتش آزاديبخش ملي ايران كه قبل از فرارش همراه وي بوده لحظه فرار را چنين شرح مي دهد : میلاد آریایی«در بين راه بطور مشكوك وعجيبي سرعت را كم مي كرد كه بعد فهميدم مترصد عبور اكيپ پشت سري ما براي اجراي نقشه اش بوده است. ضمنا به شدت مضطرب و بهم ريخته بود. بعد از عبور از پل ”سوق العدل” حالتش طوري بود كه انگار ديگر نمي تواند رانندگي كند و قرار شد من رانندگي را به عهده بگيرم. درحالي كه سلاح و مدارك و بي سيم و كت وكيف پولم درخودرو بود از درب جلو پياده شدم تا به سمت درب راننده بيايم در اين هنگام خودرو لندكروز از جا كنده شد و از سپر محكم به من خورد به نحوي كه چندين متر آن طرف تر در وسط حيابان نقش زمين شدم و ديگر چيزي نفهميدم . دقايقي طول كشيد تا مجددا تعادلم را بدست آوردم و تازه فهميدم كه وي قصدفرار داشته و براي اين كار ميخواسته مرا هم از ميان بردارد.».

میلاد آریایی در اروپا  به همکار ی با ماموران وزارت اطلاعات مانند کریم حقی و مسعود خدابنده و محمد حسین سبحانی پرداخت . در بدو ورود وزارت اطلاعات به او گفته بود که  خودش را یک فعال حقوق بشر و فیلمبردار جا بزند
میلاد آریایی درکلیه اکسیون های چندنفره و یا جلسات مزدوران  نقش فیلمبردار را دارد تا جیره و مواجب بیشتری از رژیم دریافت کند.

وزارت اطلاعات مدتی اورا تحت مسولیت علی اکبر راستگو قرار داده بود . این مساله خیلی به  او برخورده بود  زیرا میلاد آریایی خود ش را بالاتر ار علی اکبر راستگو میدانست و  به همین علت مدتی بسیار پاسیو شده بود . وزارت اطلاعات برای این که دل او را بدست بیاورد مدتی برایش یک وبلاگ به نام هم آواز راه اندازی کرد ولی این مساله میلاد آریایی را راضی نکرد و هم چنان از وزارت اطلاعات طلبکار مانده بود . وزارت اطلاعات سعی میکند با بکار گرفتن او در کار های فیلمبرداری او را راضی نگه دارد ..هم اکنون میلاد آریایی مسئول مصاحبه های تکراری و بی محتوی با ماموران وزارت اطلاعات در تجمعات چند نفره وزارت اطلاعات میباشد . میلاد آریایی فرد بسیار فاسدی است که در حال حاضر در کلن در پوش راننده تاکسی در میان ایرانیان وپناهندگان مخالف رژیم مشغول جمع آوری اطلاعات وجاسوسی میباشد .

martes, 8 de diciembre de 2015

از پس اش بر میآییم

از دست دادن نامنتظره و نابهنگام یاران با ارزش و با وفایی چون منصور قدرخواه برای مقاومت و اعضا و هواداران این مقاومت بسیار ناراحت کننده است. همینطور مادرانی قهرمان و فداکاری که رگ و ریشه مقاومت در میان جامعه و مردم هستند. اما تاثیری که زندگی و مرگشان بر اعضا و هواداران این جنبش و این مبارزه و جامعه ایران میگذارد هر اسف و اندوهی را به شعف و افتخار بدل می سازد. مریم رجوی رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران در سخنانی پر محتوا در بزرگداشت عضو ارزشمند شورای ملی مقاومت ایران زنده یاد آقای منصور قدر خواه و پرواز مادران مجاهد خلق اشرف طالب زاده «مادر قوامی ، هما دشتی ، مهری جنت پور «مادر داعی عزیز » و فاطمه عباسی «مادر مولایی» از طریق سیمای آزادی ، تلویزیون ملی ایران ایراد کردند و داشتم به این سخنان گوش میدادم ،گفتم سهم ما هواداران و خودم دراین شرایط که این چنین پیام بچه های لیبرتی به جامعه رفته و رابطه معنوی مردم و مقاومت و خانواده های مقاومت را می بینیم برای پیشبرد و رساندن پیام این مقاومت چیست؟ ایشان گفتند گفتند اگر قدر و شآن مناسبات خودمان را بدانیم وبه مرزسرخ و اصول خودمان پایبند باشیم ، هر قدر که ما را چه در صحنه سیاسی و چه صحنه نظامی بمباران و موشک باران و قتل عام کنند و پرونده سازی کنند و لیست گذاری کنند ،ما از پس اش بر میآییم . مریم رجوی و مسعود رجوی رهبران پاکباز این مقاومت ارزشهایی را نمایندگی می کنند که مادر داعی ها در زیر شکنجه جلادان با ایمان به این ارزشها درد شلاق و شکنجه و زندان را تحمل و به آن با سرافرازی افتخار می کنند؛ کانون اصلی اش در لیبرتی است. اشرفی بودن یک ارزش و الگو برای مبارزه مرم ایران است. لذا در این شرایط وظیفه ما این است با تلاش و کوشش بیشتر و منسجم تر رزمندگان مجاهد خلق در لیبرتی را با تمام قوا و با افتخار حفظ و حراست کنیم و نگاهبان این ارزش ها باشیم . ارزشهایی که مادران قهرمان این مقاومت در جامعه آن را نمایندگی می کنند و بذر افشانده و می افشانند و ما هواداران مقاومت ایران با سرافرازی و افتخار تا آخر بر آنها ایستادیم و از پس همه سختی ها و درد ها و مشقت ها بر میآییم و افتخار داریم که از چنین مقاومتی هواداری می کنیم .
سلام بر آزادی

سرنگون باد رژیم آخوندی 

viernes, 4 de diciembre de 2015

نامه ای به دانشجویان عزیزم در داخل کشور


با سلام و درود بر شما شعله های آگاهی و آزادی و مسئولیت ، با اشراف به اینکه یک نُرم معمول نیست که نگارنده  به شما دانشجویان عزیز نامه بنویسم ، اما فرخوان های شما  را در فضای مجازی می خواندم ، حیفم آمد که چند خطی برای شما عزیزان بعنوان یک هموطن و یک دانشجو ننویسم ،به هر حال احساسات فردی و شخصی ام است ،دوست داشتم بنویسم ، امیدورام مرا ببخشید . قرض از نوشتن صرفا درد دلی است که با شما عزیزان داشتم . بسیاری از شما عزیزان از نظر اطلاعات عمومی و آگاهی استاد بنده هستید و به این افتخار می کنم . ضروری دیدم بنویسم ، چرا که ممکن است، کسانی هم باشند که هنوز  در  انتخاب یک راه درست و واقعی برای رسیدن به آزادی و درهم شکستن این نظام سراسرجهل و جنایت و شقاوت ضد علم و فرهنگ  مردد باشند ! برای آزادی بایست به یک حقیقت آزاد کننده و رهایی بخش چنگ زد و از سراب ها واز سنگ اندازها و چوب لای چرخ کن هاوسفسطه گرها، که دشمنان آزادی هستند،  خلاص شد . برای داشتن یک ایران آزاد و دمکراتیک ، شما دانشجویان و استادان و معلمان نقش موثری می توانید ایفا کنید.
هر علمی و هر دانستنیهایی  نمی تواند چراغ راه آزادی  باشد ، دزدان آزادی هم از علم و دانستنیها و اطلاعات عمومی استفاده می کنند ، در کشور ما هر روز کلامی یا کلمه ای به خاک می افتد و بخون می غلتد ، سوء استفاد و لوث کردن مفاهیم و کلمات سر رشته طولانی دارد ، کشوری که یک مشت عمامه بسر که همیشه سر شان در کتاب بوده است ، دست خدا روی زمین شده اند و با کلمه خدا و بسیاری از کلمات، برای ادامه بقای ظالمانه خودشان بر گًرده مردم ما استفاده می کنند، آزادی یعنی مرز سرخ داشتن با همه آنهایی که با به اسارت در آوردن علم و آگاهی و کلمات هدفی جز در بند نگه داشتن آزادی ندارند .
جامعه کنونی ستم زده ما را نباید هنوز با یک کشور دمکراتیک مقایسه کرد ، اگر قصد داریم با روشنایی علم و آگاهی این جامعه ستم زده و آخوند زده و خمینی زده را بسازیم ، نخست باید این خانه را از غاصبان علم و آگاهی آزاد کنیم.
مهمترین موضوع در جنگ آزادیبخش و مبارزات رهایی بخش موضوع رهبری کننده است ، که بتواند تضمین آزادی های فردا باشد ،اینکه فرد فرد ما دارای انرژی و انگیزها ی پاکی هستیم ،تریدی در آن نیست ، اما چگونه این انرژیها و انگیزها را در یک ظرف مناسب بریزیم ، و  با هدف مشخص در مسیر مشخص سرمایه گذاری کنیم؟! ، جویبار ها را رود کنیم ، رودها را به دریایی از انرژی تبدیل کنیم ، برای این هدف خطیر، به یک نیروی پیشتاز ، و به یک رهبری آزمایش شده  که در این دوران طولانی استبداد و دیکتاتوری مذهبی در تمامی سر فصل های سرنوشت ساز این میهن ، در روز و شب این میهن ، در درد و رنج این میهن ، فرای اعتقادات سازمانی اش و یا سیاسی اش ، بطور خستگی ناپذیر بهای آزادی را پرداخته ، خون بهای آزادی را پرداخته است و از همه چیز خود گذشته است  نیاز داریم.
آری دوستان دانشجوی عزیز ، قلب را آشیانه نامی کن که شکست در نباشد . راهی را برگزینید که چاه نباشد ، سراب نباشد ،تکیه بر نیرویی کن که بهای آزادی را با جان و دل پرداخته است.
سلام بر آزادی
مرگ بر استبداد
مرگ بر اصل ولایت فقیه
علی اصغر مومنی


sábado, 28 de noviembre de 2015

قاسم سليماني بالاترين فرمانده تروريست خامنه اي در بيمارستان بقيه الله با مرگ دست و پنجه نرم ميكند

قاسم سليماني كه شخصا به پوتين وعده داده بود كه در صورت بمباران اپوزسيون سوريه تعادل قوا در جبهه ها بسرعت تغيير ميكند و سپاه پاسداران با حزب الله مناطقي كه از در سه ماهه دوم 2015 بشار اسد از دست داده را مجددا تسخير خواهند كرد، نه تنها موفق نشد كه منطقه را از نيروهاي مقاومت سوريه بازپس بگيرد بلكه بعداز هلاكت سرتيپ پاسدار همداني و بيش از 80 فرمانده پاسدارش هم اكنون خودش در بيمارستان بقيه الله سپاه با مرگ دست پنجه نرم ميكند.
اطلاعيه كميسيون امنيت شوراي ملي مقاومت ايران در 28 نوامبر 2014 افشا كرد كه: « بر اساس گزارشهاي رسيده از درون سپاه پاسداران، پاسدار قاسم سليماني سركرده جنايتكار نيروي تروريستي قدس دو هفته پيش در جبهه جنوبي حلب از چند نقطه از جمله سر به خاطر اصابت تركش به شدت مجروح شده است. خودروي قاسم سليماني كه بر عمليات پاسداران و ديگر نيروهاي مزدور نظارت مي كرد، توسط ارتش آزاد سوريه مورد آتشباري قرار گرفت.
بر اثر شدت جراحتهای وارده او بلافاصله توسط هلي كوپتر پاسداران به دمشق برده شد و پس از معالجات اوليه به تهران انتقال يافت و در بيمارستان موسوم به« بقيه الله» متعلق به سپاه پاسداران در خيابان ملاصدراي تهران بستري شد و تا كنون حداقل دو بار مورد عمل جراحي قرار گرفته است. وي در طبقه هفتم اين بيمارستان، در بخش مراقبتهاي ويژه (بخشC7 ) بستري و ممنوع الملاقات است. گروه پزشكان جراح به رياست دكتر غلامرضا فرزانگان متخصص اعصاب و مغز بر وضعیت او نظارت دارند، دكتر عليرضا جلالي رئيس بيمارستان بقيه الله به طور مستقيم وضعيت سليماني را دنبال مي كند. رئيس بخش C7 دكتر امير داوودي است و پاسدار شيخي رئيس هماهنگ كننده بخش C7 است....»[1]
به گزارش يك حزب منشعب شده از حزب الله در 28 نوامبر 2015 رامي عبدالرحمان رئيس حقوق بشر سوريه در لندن فاش كرد كه قاسم سليماني در منطقه العيس  كه فرماندهي عليه مقاومت سوريه را در جنگ حلب فرماندهي ميكند در اثر اصابت موشك تاب به محل فرماندهي او بشدت مجروح شد
آقاي محمد سيد المحدثين مسئول كميسيون خارجي شوراي ملي مقاومت ايران در يك مصاحبه اختصاصي با روزنامه الشرق در 26 نوامبر 2015 بدنبال مجروح شدن شديد قاسم سلماني در مورد اينكه چرا خامنه اي مجبور شده كه بالاترين فرمانده تروريست خود را به جبهه درگيري بفرستد، گفت: آنچه كه تهران  انجام مي دهد نشان دهنده اهميتي است كه رژيم آخوندها به نبردهاي حلب و جرياناتي كه حول آن درمنطقه مي گذرد ميدهد. خامنه اي  عليرغم از دست دادن تعداد زيادي از فرماندهاي بالاي سپاه در اين نبردها طي روزها وهفته هاي گذشته، و مجروح شدن شديد قاسم سليماني كه ناچارا او را به تهران منتقل كردند، سرتيپ پاسدار اسماعيل قاآني جانشين قاسم سليماني در نيروي قدس (نفر دوم اين نيرو) را به فرماندهي آن جبهه فرستاده است. 
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjuCr3iCBnbVBgo7b0qB51wwePWw2ZgMdX3k38_TIjpRq1WmAnV_B7ksws6ehyphenhyphen2amZ7fnYAbqMCLupVzzNesUMJZF1NXaq0-Fmvy5rMBIWgzuo6TpRHcsJvAVnVdbnYiPsyqsdwu7pW1vSe/s1600/%25D9%2582%25D8%25A7%25D8%25A2%25D9%2586%25D9%258A.png

خامنه اي  از هيچ چيزي كه در چنته داشته براي شكست دادن اراده سوريها و نيروهاي مسلح اپوزيسيون سوريه كوتاهي نكرده و نخواهد كرد.
آقاي محدثين تأكيد كرد كه بعد از ورود روسيه به جنگ سوريه و تلفاتي كه نيروهاي سپاه پاسداران و حزب الله لبنان كه شاخه اي از سپاه پاسداران به حساب مي آيد و نيروهاي ديگر وابسته به رژيم كه از عراق و افغانستان و پاكستان  و غيره آورده متحمل شدند (بويژه هلاكت سرتيپ پاسدار حسين همداني بالاترين فرمانده نظامي در صحنه سوريه در اكتبر 2015 و در بستر مرگ قرار گرفتن قاسم سليماني)  نشان مي دهد كه رژيم ولايت فقيه در آستانه شكست نهايي در سوريه است .
داعش و اسد

روزنامه الشرق در ادامه مي نويسد: سيد المحدثين گفت كه غلبه بر داعش و سرنگوني بشار عملياتي واحد است چرا كه هردو آنها هم رژيم و هم شبكه داعش دو روي يك سكه هستند ، در رابطه با سخنان روز سه شنبه باراك اوباما كه خواستار كنار رفتن اسد از قدرت شد و به كساني كه مي خواهند به بهانه جنگ با داعش با اپوزيسيون مشروع سوريه بجنگند هشدار داد و گفته بود كه اين كار بحران را پيچيده تر و منطقه را به يك جنگ طولاني تر سوق خواهد داد، سيد المحدثين گفت  رژيم ايران تنها طرفي است كه بيشترين زيان را از كنار رفتن اسد خواهد ديد براي همين با تمام وجود و هر آنچيزي كه در توان دارد براي باقي ماندن اسد در حاكميت بكار خواهد گرفت ، ليكن واقعيت روي زمين نشان مي دهد كه رژيم ايران از شرايط خيلي سختي رنج مي برد، و شكست آخوندهاي ايران در سوريه فاشيسم ديني حاكم بر ايران را در لبه پرتگاه قرار خواهد داد
 http://iranasrar.blogspot.fr/2015/11/blog-post_716.html

viernes, 6 de noviembre de 2015

البطّاط عراقي ، البطّاط ايراني


مهدي فيض

روز پنجشنبه 7 آبان كمپ ليبرتي با بيش از 80 موشك مورد هدف قرار گرفت. بنا بر اطلاعيه هاي منتشرشده از جانب مقاومت تاكنون 24 نفر از ساکنین كمپ به شهادت رسيده اند و تعداد زيادي هم مجروح شده اند و خسارات فراواني نيز به قسمت هاي مختلف كمپ وارد شده است.
البته اين اولين بار نيست كه ليبرتي و قبل از آن اشرف مورد هدف قرار ميگيرد؛ اما همه شواهد حاكي از اين است كه اين حمله در همه ابعاد نظامي و سياسي و تبليغاتي با حملات قبلي كيفا تفاوت دارد.
به‌کارگیری 80 موشك از انواع مختلف، اماده‌سازی‌ها گسترده و اقدامات تبليغاتي و سياسي و اطلاعاتي كه بلافاصله بعد از آن انجام شد بيانگر وجود يك طرح گسترده و به‌اصطلاح همه‌جانبه براي از بين بردن مقاومت و آماده شدن براي دوره پسا برجام و مقابله با خیزش‌های اجتماعي بعد از آن است.
اكنون كه پرده ها كنار رفته و گردوغبار معركه تا حدودی خوابيده، با وضوح بيشتري مي توان ابعاد انرا مورد ارزيابي قرارداد؛ و اگر اين موضوع تاکنون فقط در حیطه تحليل و نظر بود، اكنون كه آخوندهاي جنايتكار بر سر اين طرح ، همه کارت‌های خود را بازي كرد ه اند و يا بهتراست بگوييم  ” سوزانده اند ”، ديگر ابعاد اين طرح هيچ جاي ابهامي ندارد. توجه كنيد :
از چند ماه قبل تعدادي از به‌اصطلاح خانواده‌های!!!!! ساكنين ليبرتي پشت درب ليبرتي آمده و درخواست ملاقات با فرزندانشان را كردند اما ” مجاهدين سنگدل كه ضمناً مغزشویی هم شده اند حاضر به ملاقات با عناصر وزارتي نشدند. ” (ازجمله يكي از افرادی كه طي ساليان اخير به‌هیچ‌وجه حاضر به ملاقات با خانواده وزارتي نشد مجاهد قهرمان ،  شهيد رضا واديان بود كه در حمله موشكي اخير به شهادت رسيد.)
طي اين مدت يك سري سایت‌ها و افرادي كه هیچ‌گونه ارتباطي !!!!!؟؟؟؟با وزارت اطلاعات نداشته و اصلاً به تيف و هتل مهاجر وايران و مالزي و سنگاپور .... نرفته اند ، یک‌صدا دم برآوردند كه مجاهدين مانع ملاقات خانواده‌ها با فرزندانشان ميشوند و هنوز هم مي نويسند.
بلافاصله پس از موشک‌باران ليبرتي خبرگزاري فارس آخوندی وابسته به سپاه پاسداران نوشت:
” رهبر جيش المختار در گفت‌وگو با فارس حمله به اردوگاه ليبرتي را بر عهده گرفت
رهبر گروه جيش المختار عمليات ديروز در اردوگاه ليبرتي را كه منجر به كشته و زخمي شدن بيش از 200 عضو منافقين شد را بر عهده گرفت.
وي افزود: بارها به سران گروهك منافقين اعلام كرده بود كه بايد هر چه سریع‌تر خاك عراق را ترك كنند، اما آن‌ها ..... اصرار بر اشغال بخشي از خاك ما را دارند كه اين موضوع ما را ناچار به واكنش كرده است.
(خبرگزاري فارس 8 آبان 94)
تا اينجا مجري طرح شخصي بنام واثق البطاط عراقي است كه هيچ گونه رابطه !!!!!؟؟؟؟يي هم با ايران و سپاه قدس ندارد و انگيزه اش دراجراي جنايت ، اين است كه مجاهدين بخشي از خاك عراق را اشغال كرده اند و وي ناچار به واكنش شده است.
 اما پس از اينكه به خبرگزاري فارس تذكر داده ميشود كه شما خودتان اعلام كرديد واثق البطاط در استان ديالي عراق كشته شده است و عكس و تفصيلات انرا منتشر كرديد ، درجواب مي گويد اشتباه شده و در حقیقت اصلاً ما مصاحبه‌ای نكرديم بلكه برادران سپاه گفتند ..... ما هم منتشر كرديم ..... اگر ابهامي است از برادران در قدس بپرسيد.
تا اینجا مشخص شد كه قسمت اول يعني اماده سازي  تحت عنوان ” خانواده ” و قسمت دوم هم بوسيله البطاط عراقي انجام شده است. كه البته هيچ رابطه يي با رژيم و سپا ه قدس ندارند .
اما بلافاصله سروكله يك سري آدم‌هایی پيدا ميشود كه نه تنها هيچ رابطه يي با رژيم و آخوند و وزارت ندارند بلكه بشدت هم ضد!!!!! آن هستند و نه تنها خونخواه شهيدان مجاهد بلكه مدافع !!!!؟؟؟؟ سينه چاك همه ساكنين ليبرتي هم هستند.
 البته تا انجا كه به ساكنين ليبرتي برميگرددچند روز قبل از اين تهاجم حنايتكارنه درروز عاشوراي حسيني با سرور ازادگان تجديد عهد كرده و شعار ”مرگ بر اصل ولايت فقيه ” و ” بشنو اي يزيد ، مرگت سررسيد ” و ” سرنگونت ميكنيم و ازايران بيرونت ميكنيم ”  آنان به گوش همه جهان رسيد و بلافاصله بعد از تهاجم وحشيانه به محل استقرارشان و بالاي ويرانه هاي ان مجددا با سروده ها و نوشته‌های خود اعلام موضع كرده اند كه همگان از آن آگاه هستند.
در اين ميان فقط يك سئوال براي ناظر بيروني باقي مي ماند كه چطور شد كه هنوز موشك باران تما م نشده و سپاه قدس و صورتك ان يعني واثق البطاط !!!! ازجنايت خود فارغ نشده ، افرادي در يك هماهنگي كاملا اتفاقي !!!! ؟؟؟ و تصادفي !!!!؟؟؟ با شيخ مربوطه ( ونه سپاه قدس)  ،  مدعي ميشوند كه ” مقصر اصلي خود مجاهدين هستند كه در عراق مانده اند.” و بطور مضحك و بي مقدمه خواستار  ” استعفاي اعضا ء شوراي ملي مقاومت و  انحلال اين شورا ” ميشوند امري كه مقدمتا ممكن است خيلي بي ربط به نظر برسد؛ اما درست درهمين نقطه است  كه  مزدوران اهداف كل طرح را لو ميدهند.
لجن پراكني و بيرون ريختن درونمايه متعفن و ارتجاعي اين مزدوران و خائنين اصلاً چيز جديدي نيست و شامل قاعده عام دو قطب متضاد است. اين ويژگي همه خائنين و بريده مزدوران و .... است كه وقتي با هر انگيزه يي به مقاومت و مبارزه پشت كرده و به اردوي دشمن خدا و خلق مي پيوندند ، ديگر تماماً ويژگي ها و مشخصات آن دشمن را از خود بازتاب ميكنند ولو اينكه تلاش كنند به هر طريق و ازجمله ”خونخواهي و خيرخواهي براي ساكنين ليبرتي ” به آرایش چهره كريه و ضد مردمي خود بپردازند .  بهمين دليل با هر ايز گم كردني ، همه مواضع و گفتار و كردار  آن‌ها انعكاس رفتن زير قباي آخوند جنايتكار بوده و باز نشخوار همان اباطيلي است كه قبل از آن‌ها وزارت جهل و جنايت سالهاست از بام تا شام با استفاده از همه امكانات يك حكومت ،  از فیلم و عكس و كتاب گرفته تا سريال و نمايشگاه و كنگره و ..... به آن مشغول است.
درنتيجه عليرغم اينكه براي هر ايراني آزاده ، شهادت و يا جراحت هريك از رزمندگان آزادی در ليبرتي (كه بدون ذره يي ترديد سرمايه هاي تاريخي و بي بديل مردم ايران براي نيل به آزادی بوده و هستند) بسيار جانكاه است اما اين احساسات پاك كجا و اشك تمساح خائنين و بريده مزدوراني كه بالاي جسد شهيدان و بر ويرانه هاي بجا مانده از تهاجم جنايتكارانه دشمن ، به شستن دستهاي خونين جنايتكاران مي پردازند كجا .
حالا ديگر با نگاهي سريع به سير وقايع در ماههاي اخير بسادگي مي توان نتايج كاملا منطقي از داده هاي بالا را بصورت خيلي خلاصه بشرح زير سرجمع كرد:
1.  خليفه ارتجاع عليرغم بگارگيري تمام ترفندهاي آخوندی  ، از مدتها قبل بناچار در مسیر خوردن زهر اتمي قرار گرفته بود و کاملاً آگاه بود كه در نهايت تن به پذيرش خفت بار توافق اتمي خواهد داد. كه ناگفته پيدا ست كه بنا به اعترافات مكرر اندر مكرر صدر تا ذيل ارتجاع اين امر را مقدمتا مقاومت سرفراز ايران به تماميت اين پليد تحميل كرد.
2.  براي همه باندهاي رژيم و بويژه جنايتكاران سپاه پاسداران بوضوح مشخص بود كه با توجه به وضعيت انفجاري جامعه ايران دوران پسا برجام مستعد و آماده بروز خيزشها و قيام هاي اجتماعي بسا گسترده از قبل است. نگاهي به سخنان سراسيمه اخير محمد علي جعفري سركرده جنايتكار پاسداران كه گفت ” فتنه بعد از برجام عميق تراست و ممكن است چند سال طول بكشد ” اين موضوع را واضح تر ميكند.
3.  در عراق مجري حلقه بگوش خليفه ارتجاع يعني نوري المالكي جنايتكار نه تنها به دور سوم نخست وزيري نرسيد بلكه مردم خواهان محاكمه و اعدام شده اند . در يمن نيز شكست استراتژي منطقه يي رژيم روشن تر از آن است كه نيازي به گفتگو داشته باشد؛ و در سوریه نيز كه برشام در ادامه برجام شروع شده است. (براي اشراف بيشتر به وضعيت رژيم در منطقه و از جمله يمن و سوريه ، رجوع كنيد به سخنراني محمد علي جعفري در دانشگاه تهران در 11 آبان 94)
4.  مستقل از تبليغات و دروغ پراكني و ... كه ساليان آخوند علیه مجاهدين به آن مشغول بوده اند، بنا به تحليل دروني وزارت اطلاعات و سپاه ضد خلقی، در شرایط پسا برجام تنها نيرويي كه مي تواند مشابه قيام هاي سال قبل و ازجمله قيام سال 88  روي روند حركت هاي اجتماعی تأثیر تعيين كننده  به سمت سرنگوني بگذارد مجاهدين هستند، پس با توجه به اينكه  انهدام مجاهدين بعنوان تهديد اصلي موجوديت كل رژيم از ابتداي موجوديتش همواره روي ميز رژيم بوده است، در دوران پسا برجام به مراتب جديتر روي ميز رژيم قرار گرفته و براي آن برنامه ريزي كرده و مي كند.
5.  درست به همین خاطر رژيم در كادر يك طرح باصطلاح همه جانبه ، با بسيج تمام امكانات خود ،  بزعم خود درصدد انهدام مجاهدين برآمده است . :
-        انجمن نجاست (وابسته به وزارت جهل و جنايت اطلاعات ) و خانواده‌هاي وزارتي با استفاده از خائنيني مانند شيطان بنده ها و ساير بريده مزدوران درداخل كشور
-        مزدوراني مثل فالح فياض مشاور امنيتي مالكي  و سرهنگ جنايتكار صادق محمد كاظم و .... در عراق
-        اتحاديه بريده مزدوران، خائنين و تواب تشنه بخون  و پاسداران سياسي و  .... در خارج كشور
6.  تقسيم كار در این طرح:
-       ابتدا انجمن نجاست و مزدوراني مانند شيطان بنده و.... به تبليغات در داخل پرداخته و باصطلاح  خانواده‌هاي وزارتي را بسيج كرده و به عراق و اطراف ليبرتي ارسال ميكنند ( ماموريتي كه در حملا ت قبلي هم انجام داده بودند . )
-       فالح فياض و ساير مزدوران عراقي مانند سرهنگ جنايتكار صادق محمد كاظم و .... فشار را بطور روزمره بر مجاهدين در كمپ ليبرتي افزايش داده و حلقه محاصره را هر چه تنگ تر ميكنند و همزمان با عبوردادن خانواده هاي وزارتي از سيطره ها و پست هاي بازرسي ، در اطراف ليبرتي مستقر ميكنند .
-       واثق البطاط: شليك موشك به ليبرتي به دلیل ماندن مجاهدين در عراق و  ” اشغال بخشي از خاك عراق ” را بعهده ميگيرد تا بزعم خودش با 80 موشك ليبرتي را با خاك يكسان كند بطوريكه  كليه  ساكنين كشته و مجروح شوند .
-       شستن دست هاي تا مرفق خونين قاتلان با شليك به‌اصطلاح سياسي بوسيله نجيب !!!!؟؟؟؟ زادگان و با شرفان !!!!!؟؟؟ مانند پاسدار سعيد جمالي و تواب تشنه بخون ايرج مصداقي و دريچه زرد و وكيل تما م قد ” روحاني ” .... ساير خائنين و مزدوران و بريده مزدوران تحت عنوان اينكه ” مسئوليت اين جنايت با خود مجاهدين است كه دست از مبارزه و جنگ با اين رژيم بر نمي دارند و درنتيجه طبيعي است كه بايد منتظر چنين جناياتي باشند و ...“
7.  اباطيل و لجن پراكني هاي ديوانه وار، حقيرانه و دن كيشوت مآبانه اخير اتحاديه خائنين و بريده مزدوران كه تا كنون پاسدار سياسي آخوند ها ميخواندنشان و امروزه به حق  ”واثق البطاط ايراني و سياسي“ مي نامندشان ،  يعني آن روي سكه  واثق البطاط جنايتكار عراقي ،  فقط دركادر فوق قابل فهم است . درغير اين صورت ، نه اين مزدوران كه مدتها از تاريخ مصرفشان گذشته ، بالاستقلال مصرف ديگري براي رژيم دارند و نه خزعبلاتي مانند ”همه اعضاي شورا استعفا بدهند!!!!“ و يا ”همه هواداران مجاهدين دست از هواداري بردارند!!!!! “ خريداري
8.  اما رژيم بهمراه  تمام عمله و ريزه خواران ،  مزدور و بريده مزدور و تواب و خائن وپاسدار سياسي مطمئن باشد عليرغم همه برنامه ريزي ها و آماده سازي و هماهنگي و .... دچار دو اشتباه محاسبه شده اند :
-        از يك طرف رژيم زهر خورد ه برجام قورت داده و برشام دردست، در بن بست مرگبار و در سراشيبي سقوط ، پوسيده تر از آن است كه بتوان ديگر دخيلي بر آن بست
-        از طرف ديگر مجاهدين و مقاومت ايران دراوج استحكام تشكيلاتي و  اقبال توده يي در داخل(بويژه از جانب جوانان و زنان )و اقتدار سياسي و بين المللي قراردارند .
    و بهمين دليل  اين توطئه ها ،  هر چند ضد بشري و هولناك، امّا بسرعت به ضد خود ش تبديل شده و بر سر رژيم و مزدورا ن و خائنين آوار ميشود. امري كه همين چند روزه شاهد آن بوديم. از اعماق زندانهاي رژيم تا شهر هاي مختلف و جوانان و دانشجويان و اقشار مختلف مردم و نيروها و جريانات سياسي ايراني درداخل و خارج ايران ،  تا شخصيت ها نيروها، تشكل هاي سياسي و ملي عراقي و سوري و عربي تا دولت ها ي اروپايي و امريكا و  سازمان ملل و ....

9.  بنابراين رژيم پليد آخوندی با همه عِدّه و عُدّه، تمام مرتزقه ( ریزه خواران ) و جيره خواران، تمام خائنين و بريده مزدوران  (اعم ازروحاني و غير روحاني ) مطمئن باشند كه به قول ترانه سرود رزمندگان ليبرتي كه بر ويرانه محل استقرارشان اجرا كردند روز حسابرسي بسيار نزديك تر از آن است كه فكر ميكنند و هيچيك از عوامل اين طرج جنايتكارنه را گريزي از حسابرسي نيست . 

domingo, 18 de octubre de 2015

نامه ای به هموطنانم در ایران و خارج از کشور

نوشتن مسئولیت است نه رفع تکلیف ، شوریدن و برخاستن یک وظیفه و مسئولیت انسانی است ، به نتیجه نباید فکر کرد.
سرد و سرخورده و بی تفاوت نباشید ، چشم انداز آینده خودتان و فرزندانتان در دست شماست ، نه در دست اوباما و مرکل و پوتین ، فقط کافی سوزن وجدان را بردارید سَر غده چرکین خمینی گزیده گی و آخوند گزیده گی را باز کنید ،تعیین کننده فرد فرد ما ایرانیان آزاده هستیم ،آزادگی و آزاد زیستن را نباید مشروط به قدرتهای خارجی کرد ،سرنوشت ما مربوط به خودمان است ، فضای مثبت بین المللی می تواند تهسیل کننده باشد ، اما تعیین کننده خود ما هستیم ، مقاومت ایران است .
بر شورید بر این نظم کهنه آخوندی ، نظمی که فقط حافظ منافع یک مشت شکم پرست  و منافع پرست  است . کسانی که حرافی های خمینی دجال در بهشت زهرای تهران گوش کرده باشند ، خوب می فهمند بنده چی می گویم ، تمام حرف های خمینی و آخوندهای رزل و جنایتکار را بر عکس کنید ، امروز شخصیت انسانی و عشق و همبستگی و جوانمردی و روح مبارزاتی را از مردم ایران با تحت فشار گذاشتن مردم از طریق سیاست های غلط ضد ملی و ضد انسانی گرفته است . نای  و توان برخاستن برای شما نگذاشته است ، طوریکه از صبح تا شب باید بدوید به دنبال لقمه ای نان ، طبیعی است که دیگر به یاد بهترین فرزندان خودتان در زندانهای مخوف نباشید !، طبیعی بنظر میرسد از کنار آن قربانی که دارد شلاق می خورد در ملاء عام بگذرید ! طبیعی است که از آن همسایه محتاج به نان شب بگذرید ! طبیعی است که که از آن کودک دست فروش و آن کودک کار بگذرید ! اما اگر به این منوال پیش برویم در خانه بمانیم و در قلب و دنیا کوچک تک تک خودمان بمانیم ، هیچ چیز تغییر نمی کند ، فقط به مرگ تدریجی و ویرانی بیشتر ایران رضایت می دهیم ، درست است که ما یک ملت تحت ستم و درد کشیده ای هستید و به امید ما خیانت شده است. اما گنیجه ای داریم که به پشتوانه آن می توانیم امیدورا باشیم، ضامن پیروزی و سعادت ما است ، همان گنجینه ای که خمینی جلاد و ارتجاع و اضداد آزادی ایران سعی کردند یا نابود کنند یا به حاشیه بکشند ، به یمن هوشیاری و رهبری مسعود و مریم و به یمن اقایانوسی از فداکاریها ، دربدری ها ، شکنجه ها ، خون ها ، درد ها ، اشک ریختن ها ، محاصره ها ، بمباران ها ، اعدام ها ، زندانی ها ، و لطف خدا این گنجینه حفظ و حراست شد برای امروز من و شما،
مرگ بر اصل ولایت فقیه

سلام بر آزادی 

domingo, 20 de septiembre de 2015

حکومت خامنه ای بدون تردید سرنگون خواهد شد

مخاطبم در این سطور ایرانیانی هستند ، که یا از روی حسادت و عقب ماندگی یا از روی منافع و تجارت پیشگی  سعی می کنند ، با سفسطه های مفت ایران تحت حاکمیت آخوندی را گل و سنبل و گلستان معرفی کنند  و با اسرائیل ستیزی و عرب ستیزی و امپریالیسم ستیزی خلافت جهل و جنایت خامنه ای را توجیه کنند و مقاومت و مبارزات مردم ایران را جنجال و آشوب و بنامند . ممکن با زد و بندهای سیاسی در صحنه بین المللی طول عمر برای رژیم بخرند ، اما سرنگونی در فرجام  این حکومت است ، بخواهیم یا نخواهیم این حکومت باید برود ، هیچ راه حلی بجز یک انقلاب دمکراتیک پاسخ گوی خواسته های مردم نمی تواند باشد . از هر نقطه نظری  سعادت مردم ایران و دادخواهی مردم ایران در بلوغ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود ، سرنگونی را محقق می سازد . دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد . یک سیاست مماشات که محصول لجاجت و حسادت هست مستمر در حال اکسیژن دادن به رژیم است ، اما فارغ از اینکه  در زمین و خاکی که آنها دنبال کشت و کار هستند ،هنوز شیر فهم نشدند که  این زمین قابل کشت و کار نیست.
چون دستگاه ولایت فقیه و سپاه پاسداران ظرفیت رشد و سرمایگذاری را ندارد ، ظرفیت و گنجایش آن گشایش های فرضی را ندارد ، یک دور باطل از زمان رفسنجانی استارت خورده است تا امروز ، آیا کسی هست که بتواند بگوید ، تا چه زمانی این اصلاحات به سرانجام می رسد ؟ اصلاحات و رفرم واقعی هم یعنی سرنگونی . تا زمانیکه نهادهای حکومتی تحت نظر شخص ولایت فقیه است ، خبری از گشایش نیست . اگر در فرض محال هم ولایت فقیه را از قانون اساسی این حکومت حذف کنند که باز هم راه به سرنگونی میبرد ، طیف خروجی از این دستگاه هم محکوم به سرنگونی است . عده ای فکر می کنند سرنگونی یک ایده احساسی و شعاری است ! نخیر سرنگونی دارای یک ارزش فلسفی ، اقتصادی و اجتماعی و تاریخی است ، خمینی چرا سی خراد سال 60 شروع به قتل عام کرد ؟ اگر قتل عام نمی کرد یعنی مرگ تاریخی خودش را امضا و مهر کرده است . آنهایی که به این امید واهی نشستند ،خیانت به مردم و میهن می کنند. کف ها قادر به کنترل در آوردن قدرت امواج و تلاطم دریا نیستند . آن دسته از ایرانی ها که دنبال راه حل های کم هزینه و یا بدون هزینه هستند ،بهتر است واقعیت سرسخت یعنی به ماهیت این رژیم پی ببرند ، آن چیز شما می خواهید رایگان بدست نمی آید .
موفق باشید

علی اصغر مومنی 

پیامد سیاسی و اجتماعی شورای مرکزی مجاهدین خلق ایران

چرا ؟ در فرهنگ ایرانی هنوز جایگاه زن جدی گرفته نمی شود ؟ چرا همه بی اعتمادی ها نسبت به زن روا می داریم ؟ چرا فرهنگ آخوندی هنوز نسبت به زن در درون ما لانه دارد و قادر نیستیم این گرگ و عنصر نرینه وحشی مرد سالاری را نابود کنیم ؟ خون فاطمه امینی ها و نداها و ریحانه ها و هزاران دختر ایرانی که بوسه به اعدام زدند چه تاثیری در فرهنگ ما و زندگی و دیده گاه ما داشته است ؟ تجاوز ، اسید پاشی ، تحقیر حکومتی نسبت به زن مورد اعتراض ما قرار نمی گیرد ؟ چرا زن را با گفتن متلک و تهاجم های جنسیتی  ضعیفه می دانیم ؟ چرا زن وقتی طلاق می گیرد دست دوم محسوب می شود ؟ چرا شرایط یک زن بچه دار و طلاق گرفته یا بیوه شده دارای فرصت یکسان و برابر نیست ؟ چرا جماعت آخوند و حکومت آخوندی از عنصر زن وحشت دارند ؟ جواب این چرا ها را در ذهن خود دهید . در نهایت چرا یک زن نباید در سطح رهبری یک جنبش و مقاومت قرار گیرد ؟ زن گناه دارد که زن آفریده شده است ؟!!! یا ما مردان آزاد نیستیم .
تشکیل شورای مرکزی مجاهدین از یکسال پیش در دستور کار و مجاهدت تشکیلاتی مجاهدین بود ،تا امسال  در مقارن با پنجاهمین سالگرد حیات سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران تشکیل شورا اعلام شد ، هر چند که اسامی اعضای آنرا اعلام نشده است . بقول خانم مریم رجوی در توصیف آن بعنوان یک حرکت عظیم تاریخی یاد کرد . خودم بعنوان یک هوادار تبریکات خودم را نوشتم در فیس بوک ، بخودم قول دادم که در تعمیق آن بیشتر فکر کنم و بنویسم ، البته با ادای حرمت کلام و مفاهیم ، آنچه که نگارنده به نگارش آن می نشینم ، در سطح  دانستنیها و معلومات و احساس مسئولیت فرد ایم است .
شورای مذکور از هزار زن مجاهد خلق سازمان داده شده است ، کارایی آن در تشکیلات مجاهدین خلق چیست ؟ و چه پیامی برای اوضاع سیاسی میهنمان دارد ؟  در صحنه اجتماعی چه تاثیر و چه پیامی دارد ؟  و چرا یک حرکت عظیم تاریخی ؟ چرا فقط از زنان مجاهد تشکیل شده است ، پس مردان چی شدند ؟
 فکرکردن وانگیزه نوشتن  این سطور در حالی بذهنم رسید که در سکوت بودم ، در فضای مجازی هم چیز جدیدی مشاهده نکردم ، احساس خاموشی در خودم داشتم ، همه چیز را سوت و کور می دیدم ، سیمای آزادی را گرفتم ، برخوردم با مصاحبه دو خواهر و برادر بنام معصومه و علیرضا رشیدی که باهم در لیبرتی هستند . یکباره انگار از سکوت در آمدم ، البته همه مصاحبه هایی که از رزمندگان  آزادی در لیبرتی انجام میشود ،دیدنی و گوش کردنی است .بی ربط نیست این را هم را برای شما بنویسم  که
یکی از دوستان فیس بوکی از ایران نوشته بود که این ملاها  ما را اسیر نان شب کردند ، گرفتاریها و معظلات اجتماعی آنقدر زیاد است که زندگی بما مجال ، خواندن و مطالعه و حرکت را نمیدهد ، برایش نوشتم ؛ پس وجود یک نیروی پیشتاز حیاتی است ، برای جوامع دیکتاتوری مثل جامعه و کشور ما ، ایشان پاسخ داد که تاریخ بر روی دوش پیشتاز حرکت می کند .  فکر می کنم  که
در میهن اسیر ما ، با وجود حاکمیت  آخوندی ، با ماهیت و سرشت قرون وسطایی  که  از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی  و فرهنگی و اقتصادی میهن و کشور ما را در پرتگاه  نابودی  و ویرانی قرار داده است ، اگر احساس مسئولیت نکنیم ، فقط باید استمرار فاجعه را مشاهده کنیم . به طبع در فاشیسم مذهبی حاکم ، همانطورکه محسوس است ، زنان و دختران ما در شرایط بسیار وحشتناک و نابربری ،متحمل بیشترین فشارهای روحی ، روانی ، فیزیکی  و بیشترین محدودیت ها و بی اعتمادی ها متوجه زنان کشور ماست ، از طرفی هم  با افتخار باید یادی از هزاران هزار زن مجاهد خلق و زنان آزاده ای کرد ،در ایران  که اعدام شدند . و همه خونها و شکنجه ها  و تحمل اینهمه درد و فشار  باید به یک جاه گره می خورد ، که هم پاسخ به این همه درد و شکنج و اعدام و نابرابری های ظالمانه باشد و هم راه حل  و امیدی برای آینده باشد ، که ضامن آزادی ها و ضامن برابری ها باشد . از این نظر تشکیل شورای مرکزی پاسخ  ضروری به سمت حل معضلات اجتماعی و فرهنگی ماست که   سازمان مجاهدین خلق و مقاومت ایران  با عمل و بانی آن در جنگ هستند .
از خانم رجوی نقل کنم ، ایشان بارها تاکید کردند ، که در ایران زنان نیروی تغییر هستند .  با توجه به ماهیت رژیم ولایت فقیه، تشکیل چنین شورایی از زنان  بمعنی موشک باران  تمامیت رژیم ولایت فقیه است ، رژیمی که  جرأت و عٌرضه ندارد عنصر زن را به سطح رهبری ارتقاء دهد ، نه اینکه جراعت ندارد ، توان آن را ندارد ،کل دستگاه آخوندی و ارزشهای دستگاه رژیم آخوندی بر زن ستیزی بنا شده است  ، اگر چنین بود ،آزادی و صلح و صفا در ایران حاکم می بود، پس زن عنصری غیر قابل اتکا و غیر قابل اعتماد در این رژیم است . این حرکت ، ناقوس  مرگ ارزشهای ضد انسانی و ضد زن و ضد برابری و  رژیم ولایت فقیه است . یعنی ما تا رهبری و هژمونی زنان را نپذیریم ، در این دستگاه زن ستیز و مرد سالارانه و دستگاه جنسینی با تمام سیاست ها ی ناشی از این دستگاه  نابرابر و قرون وسطایی  غلت میخوریم و فرسوده می شویم ، از این بن بست  بیرون نمی آییم ، تا رهبری و هژمونی زنان را نپذیریم ، در مبارزه برای عدالت اجتماعی قد و قامت راست نخواهیم کرد ، ممکن است مقاومت بکنیم ، در سطح قهرمان حتی شهید بشویم ، یک زندانی مقاوم باشیم ، یا فعال سیاسی خوبی باشیم ، اما از نظر دیدگاهی نسبت به زن پوسته نشکنیم ، مقاومت ما هم بجایی نخواهد رسید . این چیزی هم نیست کسی خلق کرده باشد ، یا تصور کسی باشد ، نه این قانون و قانومندی این دوران از تاریخ ماست ، ما در زمان انقلاب مشروطه یا در زمان مصدق فقید نیستیم ، ما با نیروی عقب افتاده  ای مواجه هستیم که برای استمرار بقای خودش اجازه رشد و مداخله و مشارکت این طبقه از جامعه را در صحنه قدرت سیاسی و اجتماعی  را نمیدهد ، برای ملاهای حاکم بر ایران بحت مرگ و زندگی است . انتخاب خانم  رجوی یک پدیده رفرمیستی و فرمالیته نبوده است  و نیست ، و یک ضرورت تاریخی است، دقیقا حیات سازمان و خلود سازمان را بیمه و تضمین کرد ، پس  تضمین آزادی و سعادت مردم ، سالم سازی جامعه از نقطه نظر فرهنگی و رهایی مردم  از ستم آخوندی و کلا دیدگاه مرتجعانه نسبت به زن ، از این مسیر می گذرد ،  برای ما بسا افتخار است که سرتعظیم فرود بیاوریم به این حرکت عظیم تاریخی و هرکدام ما با مشارکت در پذیرش این قانون رهایی بخش قطره ای از اقیانوس باشیم ، به معنی دقیق کلمه باید تبریک و تهنیت گفت به این زنان مجاهد خلق و  شورای مرکزی سازمان مجاهدین ، ما را بجلو پرتاب می کند ، خلود است ، نه خمود گی و فرسوده گی و نا امیدی . این شکوه و بالندگی  برای نیروهای غیر مذهبی و سکولار  به همان میزان است که در وحدت با این حرکت عظیم تاریخی باشند ، بهترین و والاترین خدمت به جامعه و میهن و تاریخ است. در پایان همه اینها ،تنها آرزوی ما داشتن یک ایران دمکراتیک ،سرافراز و سربلند و مقتدر هستیم ، به امید آنروز ، موفق باشید

علی اصغر مومنی