lunes, 12 de septiembre de 2016

پایه اصلی و بنیادی یک ملت با فرهنگ عدالت اجتماعی است !


سخن نگارنده خطاب به اساتید و روشنفکران میهنم ایران است ، شماهایی  که می توانید دست به قلم  ببرید اگر ننویسید و نگویید به این میهن به همان میزان آخوندهای حکومتی و مرتجع خیانت می کنید ، شاید هم بیشتر از یک آخوند انگل خیانت می کنید ، قلم را بردارید بنام انسانیت بنویسید ، شعله سرشت انسانی را محصور منافع شخصی و حفظ خود نکنید ، برای همین است قتل عام 67 را نه باید بخشید و نباید فراموش کرد ، وقتی عدالت اجتماعی نباشد ، ظالم رشد می کند ، فاصله طبقاتی زیاد می شود ، اتحاد گرگ ها مهیا می شود ، کشتار می شود ، اعدام می کنند ، شکنجه می کنند ،.توی سر هم نوع تو میزنند ، فقیر فقیر تر می شود ، مافیا رشد می کند ، اختلاس و باج دهی و باج خواهی رشد می کند ، اعتماد ها از بین می رود ، فرهنگ از بین میرود ، تزویر و ریا رشد می کند ، کلمات بی ارزش می شوند ، مفاهیم و ارزشها وارونه جلوه داده می شوند ، انسان محصور به مرگ تدریجی می شود ، صداها خفه می شود ، یک مشت شارلاتان و مفت خور در منصب های حکومتی قرار می گیرند ، اقتصاد و پول سرمایه مملکت دست یک عده معدود می افتد ، زندانها پر می شود ، قبرستانها آباد می شود ، استثمار انسان از انسان مشروعیت پیدا می کند ، سیباست خارجی هم حول امنیت و منافع یک عده خاص تنظیم می شود ، آیا این همه سال و بیش  از سه دهه مشاهده نکردید.
وقتی عدالت اجتماعی نباشد ، بخش بزرگی از جامعه زن هست به برده گی کشیده می شود ، چون قدرت های اقتصادی و فاصله های طبقاتی بر محور جنسیت میچرخد ، زیرا قدرت مانور رشد انسان دیگر به انسان بودنش و نیک بودنش نیست ، قانون قوی و ضعیف اجرا می شود ، حاکمیت قوی بر ضعیف ، دجال و شارلاتان بر راستی و صداقت حکم میراند ، عشق و انسانیت روزانه رنگ می بازد ، محیطی برای پروش عشق و انسانیت و استعدادهای واقعی از بین می رود یا محدود می شود . دین فروش و ریا کار بر درستی و نیکی حاکم می شود ، حفظ خود بر حفظ جامعه و فرهنگ ارجح شمرده و ترجیح می شود ، همیشه برای اینکه ملتی زیر یوغ خود نگه دارند فرهنگ زیستن و آداب معاشرت اش را تسخیر می کنند ، سنگسار و اسید پاشی و شلاق و دست قطع کردن زندان و شکنجه تهدیدات و ارعاب در خدمت فرهنگ زدایی و منافع و امنیت حاکمیت است ، شهروند حق امنیت ندارد ، دستگیری‌های خودسرانه ، ریختن بر پشت بام های مردم نشان همین را دارد که امنیت حاکمان بر امنیت شهروند ارجح و برتر است ، برای همین یک پاسدار بی سواد و لات و لمپن هر کلمه رکیکی را حق خود می داند که به شهروندان بگوید، این  رژیم سراسر نکبت را باید از سرزمین ایران پاک کرد .  
در یک سرزمینی و در جمعیتی عدالت اجتماعی ، مناسبات سالم حاکم باشد ! محصول بلافصل آن کشوری داری و مدیریت سالم است ، قوانین برای ارتقاء و رشد ملت است نه برای سرکوب ملت ، قوانین برای حاکمیت مردم بر مردم است ، در این گونه سرزمین ها فرهنگ و هنر و مناسبات انسانی رشد می کند ، آن موقع شرایط رشد اقتصادی و صنعتی پیش می آید .
هر جریانی باهر نیرویی که  با رژیم حاکم بر ایران زیست مسالمت آمیز داشته باشد از درون تهی از ارزشها و فرهنگ انسانیت است ، حال می خواهد مسلمان نما باشد یا بی دین باشد ، هر رنگ لعابی می خواهد به یدک بکشد.
مرگ بر اصل ولایت فقیه


سلام بر آزادی 

No hay comentarios:

Publicar un comentario