domingo, 20 de septiembre de 2015

پیامد سیاسی و اجتماعی شورای مرکزی مجاهدین خلق ایران

چرا ؟ در فرهنگ ایرانی هنوز جایگاه زن جدی گرفته نمی شود ؟ چرا همه بی اعتمادی ها نسبت به زن روا می داریم ؟ چرا فرهنگ آخوندی هنوز نسبت به زن در درون ما لانه دارد و قادر نیستیم این گرگ و عنصر نرینه وحشی مرد سالاری را نابود کنیم ؟ خون فاطمه امینی ها و نداها و ریحانه ها و هزاران دختر ایرانی که بوسه به اعدام زدند چه تاثیری در فرهنگ ما و زندگی و دیده گاه ما داشته است ؟ تجاوز ، اسید پاشی ، تحقیر حکومتی نسبت به زن مورد اعتراض ما قرار نمی گیرد ؟ چرا زن را با گفتن متلک و تهاجم های جنسیتی  ضعیفه می دانیم ؟ چرا زن وقتی طلاق می گیرد دست دوم محسوب می شود ؟ چرا شرایط یک زن بچه دار و طلاق گرفته یا بیوه شده دارای فرصت یکسان و برابر نیست ؟ چرا جماعت آخوند و حکومت آخوندی از عنصر زن وحشت دارند ؟ جواب این چرا ها را در ذهن خود دهید . در نهایت چرا یک زن نباید در سطح رهبری یک جنبش و مقاومت قرار گیرد ؟ زن گناه دارد که زن آفریده شده است ؟!!! یا ما مردان آزاد نیستیم .
تشکیل شورای مرکزی مجاهدین از یکسال پیش در دستور کار و مجاهدت تشکیلاتی مجاهدین بود ،تا امسال  در مقارن با پنجاهمین سالگرد حیات سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران تشکیل شورا اعلام شد ، هر چند که اسامی اعضای آنرا اعلام نشده است . بقول خانم مریم رجوی در توصیف آن بعنوان یک حرکت عظیم تاریخی یاد کرد . خودم بعنوان یک هوادار تبریکات خودم را نوشتم در فیس بوک ، بخودم قول دادم که در تعمیق آن بیشتر فکر کنم و بنویسم ، البته با ادای حرمت کلام و مفاهیم ، آنچه که نگارنده به نگارش آن می نشینم ، در سطح  دانستنیها و معلومات و احساس مسئولیت فرد ایم است .
شورای مذکور از هزار زن مجاهد خلق سازمان داده شده است ، کارایی آن در تشکیلات مجاهدین خلق چیست ؟ و چه پیامی برای اوضاع سیاسی میهنمان دارد ؟  در صحنه اجتماعی چه تاثیر و چه پیامی دارد ؟  و چرا یک حرکت عظیم تاریخی ؟ چرا فقط از زنان مجاهد تشکیل شده است ، پس مردان چی شدند ؟
 فکرکردن وانگیزه نوشتن  این سطور در حالی بذهنم رسید که در سکوت بودم ، در فضای مجازی هم چیز جدیدی مشاهده نکردم ، احساس خاموشی در خودم داشتم ، همه چیز را سوت و کور می دیدم ، سیمای آزادی را گرفتم ، برخوردم با مصاحبه دو خواهر و برادر بنام معصومه و علیرضا رشیدی که باهم در لیبرتی هستند . یکباره انگار از سکوت در آمدم ، البته همه مصاحبه هایی که از رزمندگان  آزادی در لیبرتی انجام میشود ،دیدنی و گوش کردنی است .بی ربط نیست این را هم را برای شما بنویسم  که
یکی از دوستان فیس بوکی از ایران نوشته بود که این ملاها  ما را اسیر نان شب کردند ، گرفتاریها و معظلات اجتماعی آنقدر زیاد است که زندگی بما مجال ، خواندن و مطالعه و حرکت را نمیدهد ، برایش نوشتم ؛ پس وجود یک نیروی پیشتاز حیاتی است ، برای جوامع دیکتاتوری مثل جامعه و کشور ما ، ایشان پاسخ داد که تاریخ بر روی دوش پیشتاز حرکت می کند .  فکر می کنم  که
در میهن اسیر ما ، با وجود حاکمیت  آخوندی ، با ماهیت و سرشت قرون وسطایی  که  از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی  و فرهنگی و اقتصادی میهن و کشور ما را در پرتگاه  نابودی  و ویرانی قرار داده است ، اگر احساس مسئولیت نکنیم ، فقط باید استمرار فاجعه را مشاهده کنیم . به طبع در فاشیسم مذهبی حاکم ، همانطورکه محسوس است ، زنان و دختران ما در شرایط بسیار وحشتناک و نابربری ،متحمل بیشترین فشارهای روحی ، روانی ، فیزیکی  و بیشترین محدودیت ها و بی اعتمادی ها متوجه زنان کشور ماست ، از طرفی هم  با افتخار باید یادی از هزاران هزار زن مجاهد خلق و زنان آزاده ای کرد ،در ایران  که اعدام شدند . و همه خونها و شکنجه ها  و تحمل اینهمه درد و فشار  باید به یک جاه گره می خورد ، که هم پاسخ به این همه درد و شکنج و اعدام و نابرابری های ظالمانه باشد و هم راه حل  و امیدی برای آینده باشد ، که ضامن آزادی ها و ضامن برابری ها باشد . از این نظر تشکیل شورای مرکزی پاسخ  ضروری به سمت حل معضلات اجتماعی و فرهنگی ماست که   سازمان مجاهدین خلق و مقاومت ایران  با عمل و بانی آن در جنگ هستند .
از خانم رجوی نقل کنم ، ایشان بارها تاکید کردند ، که در ایران زنان نیروی تغییر هستند .  با توجه به ماهیت رژیم ولایت فقیه، تشکیل چنین شورایی از زنان  بمعنی موشک باران  تمامیت رژیم ولایت فقیه است ، رژیمی که  جرأت و عٌرضه ندارد عنصر زن را به سطح رهبری ارتقاء دهد ، نه اینکه جراعت ندارد ، توان آن را ندارد ،کل دستگاه آخوندی و ارزشهای دستگاه رژیم آخوندی بر زن ستیزی بنا شده است  ، اگر چنین بود ،آزادی و صلح و صفا در ایران حاکم می بود، پس زن عنصری غیر قابل اتکا و غیر قابل اعتماد در این رژیم است . این حرکت ، ناقوس  مرگ ارزشهای ضد انسانی و ضد زن و ضد برابری و  رژیم ولایت فقیه است . یعنی ما تا رهبری و هژمونی زنان را نپذیریم ، در این دستگاه زن ستیز و مرد سالارانه و دستگاه جنسینی با تمام سیاست ها ی ناشی از این دستگاه  نابرابر و قرون وسطایی  غلت میخوریم و فرسوده می شویم ، از این بن بست  بیرون نمی آییم ، تا رهبری و هژمونی زنان را نپذیریم ، در مبارزه برای عدالت اجتماعی قد و قامت راست نخواهیم کرد ، ممکن است مقاومت بکنیم ، در سطح قهرمان حتی شهید بشویم ، یک زندانی مقاوم باشیم ، یا فعال سیاسی خوبی باشیم ، اما از نظر دیدگاهی نسبت به زن پوسته نشکنیم ، مقاومت ما هم بجایی نخواهد رسید . این چیزی هم نیست کسی خلق کرده باشد ، یا تصور کسی باشد ، نه این قانون و قانومندی این دوران از تاریخ ماست ، ما در زمان انقلاب مشروطه یا در زمان مصدق فقید نیستیم ، ما با نیروی عقب افتاده  ای مواجه هستیم که برای استمرار بقای خودش اجازه رشد و مداخله و مشارکت این طبقه از جامعه را در صحنه قدرت سیاسی و اجتماعی  را نمیدهد ، برای ملاهای حاکم بر ایران بحت مرگ و زندگی است . انتخاب خانم  رجوی یک پدیده رفرمیستی و فرمالیته نبوده است  و نیست ، و یک ضرورت تاریخی است، دقیقا حیات سازمان و خلود سازمان را بیمه و تضمین کرد ، پس  تضمین آزادی و سعادت مردم ، سالم سازی جامعه از نقطه نظر فرهنگی و رهایی مردم  از ستم آخوندی و کلا دیدگاه مرتجعانه نسبت به زن ، از این مسیر می گذرد ،  برای ما بسا افتخار است که سرتعظیم فرود بیاوریم به این حرکت عظیم تاریخی و هرکدام ما با مشارکت در پذیرش این قانون رهایی بخش قطره ای از اقیانوس باشیم ، به معنی دقیق کلمه باید تبریک و تهنیت گفت به این زنان مجاهد خلق و  شورای مرکزی سازمان مجاهدین ، ما را بجلو پرتاب می کند ، خلود است ، نه خمود گی و فرسوده گی و نا امیدی . این شکوه و بالندگی  برای نیروهای غیر مذهبی و سکولار  به همان میزان است که در وحدت با این حرکت عظیم تاریخی باشند ، بهترین و والاترین خدمت به جامعه و میهن و تاریخ است. در پایان همه اینها ،تنها آرزوی ما داشتن یک ایران دمکراتیک ،سرافراز و سربلند و مقتدر هستیم ، به امید آنروز ، موفق باشید

علی اصغر مومنی

No hay comentarios:

Publicar un comentario